ای شکسته رونق بازار جان بازار تو
عالمی دلسوخته از خامی گفتار تو
توشه هر روزی مرا از گوشهٔ انده نهد
گوشهٔ شبپوش تو بر طرهٔ طرار تو
خوبی خوبان عالم گر بسنجی بیغلط
صد یکی زان هیچ پیش کفهٔ معیار تو
عشق تو مرغیست کو را این خطابست از خرد
ای دو عالم گشته عاجز در سر منقار تو
حلقه بودن شرط باشد بر در هستی خود
هر که در دیوار دارد روی از آزار تو
نیست منزل صبر را یک لحظه پیش من چنانک
نیست قیمت شرم را یک ذره در بازار تو
زین گذشتست ای صنم در عشقبازی کار من
زان گذشتست ای پسر در شوخ چشمی کار تو
ترس من در عذر تو افزون بود از جنگ از آنک
نفی استغفار باشد عین استغفار تو
ایمنی از چشم بد زان کز صفا بینندگان
جز که شکل خود نمیبینند در رخسار تو
فارغی از بند پرده چون همی دانی که نیست
هیچ پرده پیش دیدار تو چون دیدار تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عشق و زیبایی معشوق میپردازد. شاعر با بیان احساسات عمیق خود، به چالشهای عاشقانهاش اشاره میکند و از تأثیرات عاطفی و روحی عشق صحبت میکند. او معشوق را به عنوان مرکزی برای زیبایی و کمال وصف میکند و بیان میکند که هیچ چیزی در دنیا نمیتواند به اندازه عشق و وجود او ارجحیت داشته باشد. همچنین، شاعر به ناتوانی انسانها در درک کامل زیباییهای معشوق اشاره میکند و به بینظیری او در میان همگان تأکید میکند. در نهایت، ارتباط بین دل و عشق را به شکل عمیق و پیچیدهای بررسی میکند.
هوش مصنوعی: ای زیبای غمگین، رونق بازار دل من ز خاطر تو خراب شده است. بسیاری از عاشقان و دلسوختگان به خاطر نا پختگی سخنان تو در عذاب هستند.
هوش مصنوعی: هر روز از گوشهٔ اندوه من، توشهای برای خود برمیدارم و شب را با زیباییهای تو میگذرانم.
هوش مصنوعی: اگر خوبیهای بهترین افراد عالم را بسنجی، متوجه خواهی شد که صد در صد آنها حتی به اندازه یک دانه در ترازوی معیار تو هم نمیارزند.
هوش مصنوعی: عشق تو همچون پرندهای است که خطاب به آن از خرد و اندیشه من میباشد؛ این دو جهان در برابر توانایی تو در گرفتن دانه، ناتوان شدهاند.
هوش مصنوعی: هر کسی که در دیوار خود چهرهاش را از آزار تو بپوشاند، باید حلقهای از بندگی را بر در وجودش داشته باشد.
هوش مصنوعی: صبر در نزد من هیچ جایگاهی ندارد، همانطور که در بازار تو هیچگونه ارزشی برای شرم وجود ندارد.
هوش مصنوعی: عبارت میگوید که اکنون دیگر کار من در عشق ورزی به پایان رسیده و به نوعی فراموش شده است، همانطور که کار تو در شوخی و چشمی نیز به گذشته مربوط میشود. به عبارتی، اشاره به این دارد که احساسات و رفتارهای عاشقانه و بازیگوشانه هر دو به نوعی از مرحلهای گذشتهاند و دیگر جاری نیستند.
هوش مصنوعی: ترس من از طلب عذر تو بیشتر بود از ترس جنگ، زیرا عدم بخشش تو خود نشاندهندهی نیاز به بخشش است.
هوش مصنوعی: ایمنی و حفظ تو از نگاههای بد به خاطر این است که افرادی که به چهره تو نگاه میکنند، فقط به زیبا بودن خودشان توجه دارند و قادر به دیدن زیباییهای تو نیستند.
هوش مصنوعی: آزادی از محدودیتها و حجابها را درک کن، چرا که هیچ مانع و پردهای وجود ندارد که جلو دیدار تو را بگیرد؛ وقتی تو به کسی نگاه میکنی، همه چیز در آغوش دیدارت نمایان میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خداوندی که هر ساعت دل و دست ستم
بشکند از عدل تو چون شکّر از گفتار تو
آرزو ها را بمهر او بجنبد دل زجای
چون ز زیر لب بنالد خامۀ بیمار تو
گرچه خورشید از شعاعش مینهد پیوسته خار
[...]
ای خراب اسرارم از اسرار تو اسرار تو
نقشهایی دیدم از گلزار تو گلزار تو
کشته عشق توام ور ز آنک تو منکر شوی
خطهایی دارم از اقرار تو اقرار تو
میگدازم میگدازم هر زمان همچون شکر
[...]
کای گلستان حیا حیف از گل رخسار تو
بیمحل رفتی دریغ از سرو خوش رفتار تو
چرخ گر بهر تو شمشیر اجل میکرد تیز
کاش اول کار ما میساخت آنگه کار تو
مرگ ایام جوانی با تو مهپیکر نکرد
[...]
قسمت آیینه محرومی است از دیدار تو
عکس ممکن نیست دل بردارد از رخسار تو
آب را کز بی قراری نعل در آتش بود
خشک چون آیینه سازد حیرت گلزار تو
خنده گل چون شکست شیشه اش در دل خلد
[...]
نصرت و فتح و ظفر بخت و سعادت یار تو
روز و شب اقبال و دولت هست خدمتگار تو
چشم ما روشن بود از پرتو دیدار تو
عید مردم دیدن مه عید ما رخسار تو
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.