گنجور

 
سنایی

تا هلاک عاشقان از طرهٔ شبرنگ توست

وای مسکین عاشقی کو را دل اندر چنگ توست

عاشق مسکین چه داند کرد با نیرنگ تو

جادوی بلبل، اسیر چشم پر نیرنگ توست

نافهٔ آهو غلام زلف عنبر بوی توست

عنبر سارا رهین خط سبز از رنگ توست

تا نهفته مشک باشد مر تو را در زیر سیم

دست‌های عاشقان یک باره زیر سنگ توست

من به رنگ تو ندیدم هیچ کس را در جهان

بر تو عاشق باد هر کو در جهان هم‌رنگ توست

 
 
 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
شمارهٔ ۳۴ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
سیدای نسفی

روزیم هر روز دشنام از دهان تنگ توست

روز و شب همچون صراحی چشم من بر سنگ توست

از دکانت گر گذر سازم رسد پایم به سنگ

گر نشینم بر تماشای جمالت ننگ توست

پیکرم از دیدنت فواره آتش شود

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه