می ده پسرا که در خمارم
آزردهٔ جور روزگارم
تا من بزیم پیاله بادا
بر دست ز یار یادگارم
می رنگ کند به جامم اندر
بس خون که ز دیده میببارم
از حلقه و تاب و بند زلفت
هم مؤمن و بستهٔ زنارم
ای ماه در آتشم چه داری
چون با تو ز نار نیست عارم
تا ماندهام از تو بر کناری
جویست ز دیده بر کنارم
خواهم که شکایت تو گویم
از بیم دو زلف تو نیارم
گر ماه رخان تو برآید
از من ببرد دل و قرارم
امروز که در کفم نبیدست
اندوه جهان بتا چه دارم
مولای پیالهٔ بزرگم
فرمانبر دور بیشمارم
در مغکدهها بود مُقامم
در مصطبهها بود قرارم
از شحنهٔ شهر نیست بیمم
در خانهٔ هجر نیست کارم
هر چند ز بخت بد به دردم
هر چند به چشم خلق خوارم
با رود و سرود و بادهٔ ناب
ایام جهان همی گذارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر احساسات عمیق خود را نسبت به عشق و مشروبات نوشیدنی بیان میکند. او از خمار و غم روزگار میگوید و اینکه با نوشیدن باده میخواهد بر دردهایش فائق آید. شاعر به زیبایی معشوق و اثر آن بر خود اشاره میکند و از عذاب دل و درد جدایی سخن میگوید. او تاکید میکند که علیرغم بدبختیهایش، از زندگی لذت میبرد و به خوشیها و شادیها روی میآورد. در واقع، این شعر به تقابل عشق، درد و لذت از زندگی میپردازد.
هوش مصنوعی: در اینجا به نظر میرسد که شاعر از مشروبات الکلی صحبت میکند و به نوعی خود را در حالتی از خماری و اندوه ناشی از سختیهای زندگی میداند. او به دنبال آرامش و تسکینی است، اما از عذاب و نارضایتی روزگارش آزرده خاطر است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که این جام پر از شراب را در دست دارم، یاد و خاطرهام را زنده نگهدار.
هوش مصنوعی: شراب در جامم رنگ میزند و از چشمانم اشک میریزد.
هوش مصنوعی: من از زیبایی و پیچیدگی موهایت به قدری شیفتهام که خود را به بند تو بستهام، حتی اگر به نظر بیاید که در بند فریبا یا زنی دیگر هستم.
هوش مصنوعی: ای ماه، در آتش من چه میکنی، در حالی که من از آتش ناراحت نیستم.
هوش مصنوعی: تا وقتی که من از تو جدا نشدهام، اشک و غم از چشمانم بر کنار است.
هوش مصنوعی: میخواهم از غم و درد تو حرف بزنم، اما به خاطر نگرانی از دو زلفت نمیتوانم.
هوش مصنوعی: اگر چهرهی زیبای تو از من دور شود، دل و آرامشم را خواهد برد.
هوش مصنوعی: امروز که در دستم مشروب نیست، در مقابل غم و اندوه جهان چه چیز دیگری دارم؟
هوش مصنوعی: سرور من، که پیالهٔ بزرگ باده را در دست دارد، من همیشه تابع و مطیع او هستم و در کنار او بیشمار و بیاندازه هستم.
هوش مصنوعی: من در معابد و مکانهای مقدس مقام و منزلت داشتم و در جاهای مرتفع و برتر احساس آرامش میکردم.
هوش مصنوعی: من از شحنهٔ شهر نگران نیستم، زیرا در خانهٔ هجران کار خاصی ندارم.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه در زندگیام دچار بداقبالی هستم و در نظر مردم از ارزش و اعتبار کمتری برخوردارم، باز هم به دنبال امید و بهبود هستم.
هوش مصنوعی: من با جریان رود، آواز زیبا و نوشیدنی خالص، روزهای زندگیام را سپری میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای بار خدای و کردگارم
من فضل تو را سپاس دارم
زیرا که به روزگار پیری
جز شکر تو نیست غمگسارم
جز گفتن شعر زهد و طاعت
[...]
از خواجه مظفر کریوه
امروز هزار شکر دارم
غافل نیم و یکان یکان من
بر خود شب و روز می شمارم
سر جمله آن به طبع و خاطر
[...]
الحق نه دروغ سخت زارم
تا فتنهٔ آن بت عیارم
من پار شراب وصل خوردم
امسال هنوز در خمارم
صاحب سر درد و رنج گشتم
[...]
سودا زده فراق یارم
بازیچه دست روزگارم
ناچیده گلی ز گلبن وصل
صد گونه نهاده هجر خارم
بی آنکه شراب وصل خوردم
[...]
زان دو لب چون عقیق یارم
از دیده همی عقیق بارم
کارست مرا عقیق باری
تا عشق عقیق اوست کارم
کردست سرشک من عقیقین
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.