هر زمان از عشقت ای دلبر دل من خون شود
قطرهها گردد ز راه دیدگان بیرون شود
گر ز بی صبری بگویم راز دل با سنگ و روی
روی را تن آب گردد سنگ را دل خون شود
ز آتش و درد فراقت این نباشد بس عجب
گر دل من چون جحیم و دیده چون جیحون شود
بار اندوهان من گردون کجا داند کشید
خاصه چون فریادم از بیداد بر گردون شود
در غم هجران و تیمار جدایی جان من
گاه چون ذوالکفل گردد گاه چون ذوالنون شود
در دل از مهرت نهالی کشتهام کز آب چشم
هر زمانی برگ و شاخ و بیخ او افزون شود
تا تو در حسن و ملاحت همچنان لیلی شدی
عاشق مسکینت ای دلبر همی مجنون شود
خاک درگاه تو ای دلبر اگر گیرد هوا
توتیای حور و چتر شاه سقلاطون شود
ای شده ماه تمام از غایت حسن و جمال
چاکر از هجران رویت «عادکالعرجون» شود
آن دلی کز خلق عالم دارد امیدی به تو
چون ز تو نومید گردد ماهرویا چون شود
چون سنایی مدحتت گوید ز روی تهنیت
لفظ اسرار الاهی در دلش معجون شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و درد جدایی است. شاعر از ناراحتی و غمی که به خاطر دوری از محبوبش در دل دارد، سخن میگوید. او احساس میکند که عشقش همچون آتش درونش را سوزانده و چشمانش از اشک پر شدهاند. شاعر به روشنی نشان میدهد که چگونه عشق او باعث میشود دلش همیشه در عذاب باشد و هر بار که از محبوبش یاد میکند، زخمهای عاطفی او تازه میشود. او همچنین به زیباییهای محبوبش اشاره میکند و میگوید که عشقش او را به جنون میکشاند. در نهایت، شاعر به امید و ناامیدیاش از محبوبش میپردازد و از تاثیر عمیق عشق بر روح و احساسات انسان سخن میگوید.
هوش مصنوعی: هر بار که به یاد عشق تو میافتم، دل من پر از درد میشود و اشکها از چشمانم سرازیر میشوند.
هوش مصنوعی: اگر از روی بیصبری بخواهم راز دلم را با سنگ بگویم، چون روی سنگ را به آب بسپارم، سنگ نرم میشود و دل من پر از خون خواهد شد.
هوش مصنوعی: از آتش و درد دوری تو، جای تعجب نیست اگر دل من مانند جهنم و چشمانم مانند جیحون (رودخانه) شود.
هوش مصنوعی: بار اندوهان من به دوش کسی نمیافتد و نمیداند که چقدر سنگین است، به ویژه زمانی که فریادم از ناعدالتی به آسمان میرسد.
هوش مصنوعی: در تنهایی و درد جدایی، گاهی حال من مانند ذوالکفل میشود و گاهی مانند ذوالنون.
هوش مصنوعی: در دلم از عشق تو نهالی کاشتهام که هر بار با اشکهای من رشد میکند و برگ و شاخههایش بیشتر میشود.
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو زیبایی و جذابیت خود را حفظ کردهای، مانند لیلی، عاشق بیچارهات میشوم. ای محبوب، این عشق من را دیوانه میکند.
هوش مصنوعی: اگر خاک درگاه تو بویی از عشق بگیرد، به قدری ارزشمند و زیبا میشود که حتی در برابر بهترین جوهرات هم برتری پیدا میکند.
هوش مصنوعی: ای تو که با زیبایی و جاذبهات به ماه کامل شبیه هستی، گرما و عشق من از دوری چهرهات به قدری زیاد است که دیگر نمیتوانم استحکام و ثبات خود را نگهدارم.
هوش مصنوعی: دلهایی که از خلق و مردم دنیا به تو امید دارند، زمانی که از تو ناامید شوند، چه حالتی پیدا خواهند کرد؟ آن زیبا خواهد شد.
هوش مصنوعی: زمانی که سنایی درباره تو ستایش میکند، کلمات پر از معانی عمیق الهی در دل او به صورت مِی و معجون درمیآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
مردم چشمم چو مرکز پلک چون برهون شود
مرکز و برهون ز عشقت هر شبی گلگون شود
ای خداوندی که گر عزم تو بر گردون شود
قطب گردون پیش عزم تو سزد گر دون شود
چنبر گردون گردان جمله بگشاید زهم
گر غبار پای اسبان تو بر گردون شود
گرچه اَفْریدون به افسون جادوان را بند کرد
[...]
هر زمان دل را جگر از دست دیده خون شود
عاقبت تا حال دل با چشم خونی چون شود
دل همیخواهد که رویت را ببیند یک نظر
دم به دم خون گردد از راه نظر بیرون شود
بهر رویت گر جواب لنترانی میدهی
[...]
هر زمان بر روی کارم رنگ دیگرگون شود
باده ام در جام گرد آب و آبم خون شود
دخل ما با خرج یکسانست در راه طلب
سوزنی چون بشکند خاری زپا بیرون شود
در حقیقت تنگدستی مایه دیوانگیست
[...]
از حریصان تشنه چشمی حرص را افزون شود
خاک هیهات است سیر از طعمه قارون شود
حسن را مشاطه ای چون چشم پاک عشق نیست
سرو در آغوش طوق قمریان موزون شود
سینه چاک از نقش می گردد عقیق آبدار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.