دمی که باده عشترت بتان به جام کنند
به نزد دردکشان ترک ننک و نام کنند
مدام خنده بدان می کشان زند ساغر
که نان پخته خود را ز گریه خام کنند
شود چو دست تظلم دراز باز بر او
عبث به حشر شهیدان وی قیام کنند
سبک تبسم زیر لب این بتان گه وصل
حساب هجر دو صدساله را تمام کنند
مخوان بسوی بهشتم که رهروان رهش
بهشت را به خود اول قدم حرام کنند
ز راحتی که به دام تو هست میترسم
که مرغهای دگر آرزوی دام کنند
ز وصل حور فراموش کنند اهل جهان
به خاک کوی تو روزی اگر که شام کنند
ز خال و زلف اگر دام و دانه نبود
چگونه مرغ چو (صامت) به خویش رام کنند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عاشقانه و دردهای ناشی از عشق پرداخته است. شاعر به زیبایی بتان و عشق اشاره میکند و میگوید که در دنیا، عشق و زیبایی موجب شادی و غمخواری میشود. او به دوری و جدایی از معشوق و حساب دو صد ساله هجر اشاره میکند و میگوید که عاشقان نمیتوانند به بهشتی که برای خودشان میسازند، برسند. همچنین از نگرانیاش درباره راحتی در عشق و خطراتی که در پی دارد، میگوید. در نهایت، به این نکته میپردازد که زیبایی و جذابیت معشوق باعث تسخیر دلها میشود.
هوش مصنوعی: در لحظهای که معشوقهات با زیباییاش شراب عشق را در جام میریزد، سراغ دلشکستهها نروید و نامی از آن ببرند.
هوش مصنوعی: همواره ساغری مینوشد که به او لبخند میزند، تا اینکه نان پختهاش را از غم و اندوه درست کند.
هوش مصنوعی: وقتی دستی برای دادخواهی بلند میشود، در روز قیامت شهیدان به او پاسخ میدهند و از او حمایت میکنند.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی اشاره دارد به اینکه لبخند نرم و دلنشین این معشوقان میتواند به راحتی زمان طولانی جدایی را پایان دهد و وصل را رقم بزند. یعنی شفقت و محبت آنها میتواند فاصلهها و دردهای جدایی را به فراموشی بسپارد.
هوش مصنوعی: به سوی بهشت نروید، چرا که راهیان آن، اولین قدم خود را بر حرام میگذارند و بهشت را برای خود میبندند.
هوش مصنوعی: از آرامش و راحتیای که در کنار تو دارم، نگرانم که دیگران هم بخواهند به دامت بیفتند و از آن خوشی بهرهمند شوند.
هوش مصنوعی: اگر روزی به تو برسند و در کوی تو شب را سپری کنند، اهل دنیا از وصال حوریان غافل خواهند شد.
هوش مصنوعی: اگر از زیبایی و جذابیت چهره و موی او چیزی وجود نداشت، چگونه میتوانستند مرغی را که به خودی خود رام نیست، رام کنند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر تو برشکنی دوستان سلام کنند
که جور قاعده باشد که بر غلام کنند
هزار زخم پیاپی گر اتفاق افتد
ز دست دوست نشاید که انتقام کنند
به تیغ اگر بزنی بیدریغ و برگردی
[...]
چو مطربان سحر آهنگ زیر و بام کنند
معاشران صبوحی هوای جام کنند
بیک کرشمه مکافات شیخ و شاب دهند
بنیم جرعه مراعات خاص و عام کنند
مرا بحلقه ی رندان درآورید مگر
[...]
مغان به پیش بتی گر شبی سلام کنند
به پیش خویش همه هندوان غلام کنند
ولی تو بت چو درآئی بسومنات از ناز
بتان بسجده در آینده و احترام کنند
برایضی چو بتان طره دو تا تابند
[...]
دلم به حال تو ای دوست دار ایران سوخت
که چون تو شیر نری را در این کُنام کنند
تمام خلق خراسان به حیرتند اندر
که این مقاتلۀ با تورا چه نام کنند
به چشم مردم این مملکت نباشد آب
[...]
کسان که شور به ترک سلاح عام کنند
خدنگ غمزهٔ خونریز را چه نام کنند؟
مسلمست که جنگ از جهان نخواهد رفت
ز روی وهم گروهی خیال خام کنند
گمان مبر که برای نمونه مدعیان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.