پادشاها عالم از انصاف تو معمور شد
همچنین معمورهاش را تا ابد معمور دار
شرق و غرب ملک را بر التفات توست چشم
گه نظر با رای هندو گاه با فغفور دار
چون میسر شد به زخم تیغ ملک ایرجت
بعد ازین عزم دیار سلم و ملک تور دار
شام را از پرتو شمشیر نور صبح ده
نیم روز از گرد لشکر چون شب دیجور دار
روز و شب کایشان دولالایند بر درگاه تو
در سرای خویششان چون عنبر و کافور دار
پرده را بر غنچه چون یارد دریدن باد صبح
گر تو فرمایی که گل را بعد ازین مستور دار
دین پناها ز آستان حضرتت گر غایبم
زحمت نفس است مانع از بنده را معذور دار
پیری و رنجوری و دوری ز درگاهت مرا
جان به لب نزدیک خواهد کرد یا رب دور دار
بستهام امیدها بر همت شاهانهات
همت شاهانه بر این بنده رنجور دار
در پناه رایتت خلق جهان آسودهاند
رایت او را الهی جاودان منصور دار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به ستایش پادشاه پرداخته و از انصاف و عدل او سخن میگوید. او درخواست میکند که این انصاف همیشگی باشد و سرزمینهای شرق و غرب تحت نظر پادشاه قرار گیرد. شاعر از پیروزیهای او یاد میکند و تأکید میکند که نور شمشیر او شام را روشن میکند و موجب آرامش مردم میشود. همچنین، در مضامین شعر به امیدهایی که به پادشاه دارد و نیازش به نزدیکی با او اشاره میکند. در پایان، شاعر دعا میکند که پادشاه همیشه پیروز و جاودان باشد و حمایتهای او از مردم ادامه پیدا کند.
هوش مصنوعی: ای پادشاه، به خاطر عدالت تو جهان آباد و رونق گرفته است. همچنین از تو میخواهم که این آبادانی را برای همیشه حفظ کنی.
هوش مصنوعی: تمام توجه و دقت تو، سرنوشت شرق و غرب دنیا را تحت تأثیر قرار داده است. گاهی با دیدگاه یک هندو و گاهی با دیدگاه یک فرمانروای بزرگ، به آنچه در اطراف میگذرد نگاه میکنی.
هوش مصنوعی: زمانی که موهبت خنجر ملک ایرج به تو رسید، تصمیم به سفر به سرزمین سلم و ملک تور بگیر.
هوش مصنوعی: دستش به دور نور صبح و شب بر افراز، شام را به نور شمشیرش روشن کرده است. در نیم روز، لشکری که در گرد آمده، حالتی تاریک و وحشتناک دارد.
هوش مصنوعی: روز و شب، آنها همچون گنجشکانی نازنین در درگاه تو هستند، در خانهی خود مانند عنبر و کافور میدرخشند.
هوش مصنوعی: اگر تو بخواهی، صبح هنگام، باد پرده را از روی غنچه کنار میزند. اما میخواهم بگویم که پس از آن، بهتر است گل را در پوشش نگه داری.
هوش مصنوعی: ای معبود، اگر از آستان تو دور هستم، لطفاً مرا معذور بدار و در مشکلاتی که به خاطر غیاب من پیش میآید، مرا ببخش. دین من پناهگاهی است که به تو وابستهام.
هوش مصنوعی: سختی پیری و بیماری و دوری از تو، جانم را به لب خواهد رساند. ای پروردگار، مرا از این حال دور نگهدار.
هوش مصنوعی: امیدهای خود را به اراده و مهر تو، ای پادشاه، گره زدهام. از تو، که همت بلندی داری، میخواهم بر این بنده زار و ناتوان توجه کنی.
هوش مصنوعی: در سایه پرچمت، مردم جهان در آرامش به سر میبرند. پرچم او، ای خدا، همیشه و جاودانه خواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یارب این صدر جهان را دایما منصور دار
چشم بد از ساحت جاه و جلالش دوردار
ای چراغ جانم از شمع جمالت نور دار
بارک الله، چشم بد زان روی زیبادور دار
چون دلم را بت پرستی نو شد اندر عهد تو
باری این بتخانه دیرینه را معمور دار
کار دل کردی، برافگن بعد ازین بنیاد عقل
[...]
ای لبت نوشین زمن نیش فراقت دور دار
وز شراب وصل خود جان مرا مخمور دار
نسخه الله نوری زآن رخ از مصباح عشق
ای چراغ جان مرا مشکاة دل پرنور دار
از عطاهای ید اللهی بدست خود بنه
[...]
ساقیا مستم لب خود از لب من دور دار
ورنه گر گستاخیی آید ز من معذور دار
دردمند عشق را راحت گر از بیداد تست
یارب این راحت ز جان دردمندان دور دار
هر کرا در ظلمت غم چشم بیرون رفتن است
[...]
پاس درد و داغ عشق از دیده های شوردار
در میان زنگیان آیینه را مستور دار
نیست در دست سبوی می عنان اختیار
راز عشق از دل تراوش گر کند معذور دار
ریزه چینان قناعت پرده دار آفتند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.