گنجور

 
سلمان ساوجی

ایا کریم نهادی که پیش نعمت تو

همه خزائن کان خاک خان نمی‌ارزد

دو قرص چرخ که خواننده ما و خورشیدش

به سفره کرمت بر دونان نمی‌ارزد

به گوهری ز کلام تو پیش تیر دبیر

مرصع کمر تو امان نمی‌ارزد

بر تجرد نفست قبای اطلس چرخ

به گرد دامن آخر زمان نمی‌ارزد

تو نازنین جهانی به یک سر مویت

تنعم همه ملک جهان نمی‌ارزد

اگرچه راح روان‌بخش جوهری است شریف

ولی به جوهر قدسی جان نمی‌ارزد

مضرت است و منافع شراب را بسیار

اگر قیاسی کنی این بدان نمی‌ارزد

همیشه باد، تنت در امان صحت و ناز

که ملک کون به ملک امان نمی‌ارزد

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
خواجوی کرمانی

بهار دهر بباد خزان نمی ارزد

چراغ عمر بباد وزان نمی ارزد

برو چو سرو خرامان شو از روان آزاد

که این حدیقه باب روان نمی ارزد

شقایق چمن بوستانسرای امل

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه