از لب لعل توام، کار به کام است، امشب
دولتم بنده و اقبالم، غلام است، امشب
آسمان گو بنشان، مشعله ماه تمام
که زمین را مه روی تو، تمام است، امشب
باده در دین من امروز، حلال است، حلال
خواب، در چشم من ای بخت، حرام است، امشب
برو ای قافله صبح! مزن دم کانجا
آفتابی است که در پرده شام است، امشب
شمع بین، سوخته آتش و او مرده شمع
گوییا عاشق ازین هردو، کدام است امشب
اثر عکس لب توست، درون می ناب
که صفایی عجب، اندر دل جام است، امشب
من هوای حرم کعبه ندارم، که مرا
عرفات سر کوی تو مقام است، امشب
حاشدت را که چو عودست بر آتش، سلمان
گو همی سوز، که سودای تو خام است امشب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زهره ام ساقی و مه جام مدام است امشب
فلکم چاکر و خورشید غلام است امشب
باده در مذهب عشاق حلال است ایندم
خواب بر عاشق مشتاق حرام است امشب
میکنم جامه ازرق گرو باده مدام
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.