چه نویسم که دل از درد فراقت چه کشید؟
یا ز نادیدنت این دیده غم دیده چه دید؟
به امیدی که رسد در تو دل خام طمع
سالها دیگ هوس پخت و به آخر نرسید
قصه این دل دیوانه درازست و مپرس:
که در آن سلسله زلف پریشان چه کشید؟
قصه راز تو مردیم و نگفتیم به کس
بشنو این قصه که هرگز به جهان کس نشنید
عاشق صورت توست آینه و این صورت
هست در چهره آیینه چو خورشید پدید
سر زلف تو مرا توبه ناموس شکست
چشم مست تو مرا پرده سالوس درید
جرعه در دور تو رسمی است که نتوان انداخت
خرقه در عهد تو عیبی است که نتوان پوشید
دشمنان گر همه کردند زبان چون شمشیر
نیست ممکن که مرا از تو توانند برید
خواست تا شرح فراق تو نویسد سلمان
حال دل در قلم آمد ز قلم خون بچکید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و غم عمیق شاعر از فراق معشوق است. او از مشکلات ناشی از دوری و نادیدنی که احساس کرده، مینویسد و به امید رسیدن به معشوق در طول سالها تحمل کرده است. شاعر به دراز بودن قصه عشق و رازهایی که در دل مخفی کرده، اشاره میکند و میگوید که هیچکس از این احساسات باخبر نیست. او آینه را عاشق صورت معشوق میداند و زلفهای او را به عنوان معصیتی که به توبهاش منجر شده، برمیشمرد. در نهایت، شاعر ابراز میکند که حتی دشمنان هم نمیتوانند او را از عشقش جدا کنند و در وصف حال دلش میگوید که قلمش از درد احساساتش خون ریزان است.
هوش مصنوعی: چگونه احساسات خود را بیان کنم وقتی که دل به خاطر دوری تو چقدر رنج کشیده است؟ یا این چشمها که از نبود تو در غم هستند، چه دیدهاند؟
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که شخصی برای رسیدن به آرزوها و خواستههایش سالها انتظار کشیده، اما در نهایت به هدف خود نمیرسد و دلش هنوز هم درگیر امید و آرزوهایش باقی میماند.
هوش مصنوعی: داستان این دل دیوانه بسیار طولانی است و نیازی نیست بپرسی که در میان این زلفهای پریشان چه مصیبتها و رنجهایی را تجربه کردهایم.
هوش مصنوعی: ما به خاطر راز تو جان سپردیم و به هیچکس چیزی نگفتیم. این داستان را بشنو که هیچکس در جهان هرگز چیزی از آن نشنیده است.
هوش مصنوعی: آینه به شدت به چهره زیبای تو علاقهمند است و همانند خورشید که در آسمان میدرخشد، زیبایی تو نیز در چهره آینه نمایان است.
هوش مصنوعی: موهای تو باعث شده که من به قوانین و عهدهایم بیاعتنا شوم و چشم مست تو پردهی فریب و نیرنگ را کنار زده است.
هوش مصنوعی: نوشیدن جام در کنار تو یک سنت است که نمیتوان نادیدهاش گرفت، و در رابطه با تو، نادیده گرفتن عیوب امری است که قابل پذیرش نیست.
هوش مصنوعی: اگرچه دشمنان همه زبان به تندی باز کنند و به من حملهور شوند، اما همچنان نمیتوانند مرا از تو جدا کنند؛ زیرا پیوند من با تو قویتر از هر شمشیری است.
هوش مصنوعی: سلمان خواست تا در مورد جدایی تو بنویسد، اما وقتی دلش را روی کاغذ ریخت، قلمش بر اثر احساسات شدید، خون گریه کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این منم کز تو مرا حال بدین جای رسید
این تویی کز تو مرا روز چنین باید دید
من همانم که به من داشتی از گیتی چشم
چه فتاده ست که در من نتوانی نگرید
من همانم که مرا روی همی اشک شخود
[...]
ای شرابی به خمستان رو و بردار کلید
در او باز کن و رو به آن خم نبید
از سر و روی وی اندر فکن آن تاج تلید
تا ازو پیدا آید مه و خورشید پدید
دل مسکین مرا کژدم دوری بگزید
تا برفت آن صنم دلبر و دوری بگزید
طرب از من بگریزاند و خود از من بگریخت
طرب از من برمایند و خود از من برمید
گر نیابمش بسا درد که من خواهم یافت
[...]
داستان پسر هند مگر نشنیدی
که از او بر سر اولاد پیمبر چه رسید
پدر او لب و دندان پیمبر بشکست
مادر او جگر عم پیمبر بمکید
خود به ناحق حق داماد پیمبر بگرفت
[...]
ای امیر امرای سخن و شاه سخا
به سخن مثل عطارد به سخا چون خورشید
توئی استاد سخن هم توئی استاد سخا
حاتم طائی شاگرد تو زیبد جاوید
میر میران توئی و ما همه رسمی توایم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.