دل را هوای چشم تو بیمار میکند
جان را امید وصل تو تیمار میکند
طرار طره تو دلم برد عارضت
رو وانهاده پشتی طرار میکند
از بندگی قد تو شد کار سرو راست
آزادی از تو دارد و هموار میکند
خال تو پیش چشم تو زعنبر بخور کرد
وین بهره قوت دل بیمار میکند
هشیار باش ای دل غافل که چشم یار
مست است و قصد مردم هشیار میکند!
دیدار او به خواب خیال است دیده را
کاری است اینکه دولت بیدار میکند
دربست با دلم دهن تنگ او به هیچ
او این چنین مضایقه بسیار میکند
افتاده دل ز کار به یکبارگی که یار
هرجا غمی است بر دل من بار میکند
مرغ شکسته بال دل من که روز و شب
پرواز در هوای رخ یار میکند
تشویش از آن دو دام دلاویز میبرد
اندیشه زان دو ترک کماندار میکند
مست است و بیخبر مگر از دور عدل شاه
چشم سیه دلش که دل آزار میکند
دارای عهد، شیخ حسن، آنکه خدمتش
چرخ دوتا به چاروبه ناچار میکند
شاهی که در هلاک اعادی به روز رزم
احیای رسم حیدر کرار میکند
روشن شد اینکه از غضب اوست کافتاب
خوناب لعل در دل احجار میکند
پوشیده نیست کز کرم اوست کاسمان
دیبای سبز در بر اشجار میکند
از شرم رای روشن او هر شب آفتاب
چون سایه سجده پس دیوار میکند
ای خسروی که کوکبه رای روشنت
رایات آفتاب نگونسار میکند!
از طبیب خلق نافه گشای تو شمهای است
باد آن روایتی که ز گلزار میکند
از فیض دست بحر یسار تو قطرهایست
ابر آن ترشحی که به اقطار میکند
در قطع و فصل دشمن بد اصل بدگهر
تیغ تو پاکی گهر اظهار میکند
تو ملتفت مشو به عدو ز آنکه خود فلک
تدبیر دفع فتنه اشرار میکند
کانکس که کرد در حق دارا بدی هنوز
نقاش نقش او همه بردار میکند
گر مرتفع شوند نجوم فلک چه باک؟
رای تو حکم ثابت و سیار میکند
پیر ار بود وعده تدبیر چون نکرد
امید داشتم که مگر پاره میکند
زامسال نیز قرب سه مه رفت و بند گیش
با من همان حکایت پیرار میکند
در حسب حال تذکره نظم کردهام
نظمی که کسر لول شهوار میکند
کاری ز پیش میرود از لطف شاهیش
این نظم را پیش تو در کار میکند
تا هر بهار خامه نقاش روزگار
بر خار نقش صورت فرخار میکند
سرسبز باد گلبن جاه تو تا زرشک
در چشم دشمنان مژه چون خار میکند!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف حال و هوای عاشقانه خود میپردازد و تاثیر معشوق را بر دل و جانش نشان میدهد. او بیان میکند که چشمان محبوبش دل را بیمار میکند و امید وصال یار را در او زنده نگه میدارد. زیبایی و جذابیت معشوق به گونهای است که همه چیز را تحت تاثیر قرار میدهد و حتی درخشش خال او حس دل را قوت میبخشد. شاعر به هشیاری دل خود نسبت به احساسات و حرکتهای یار اشاره میکند و میگوید که دیدهاش در خواب به صورت خیال در میآید. دلش به پرواز در آرزوی یار میپردازد و به نبودن او دچار غم میشود. در نهایت، شاعر از قدرت و قضا و قدر الهی سخن میگوید و بر تأثیر عشق و محبت بر زندگیاش تأکید میکند.
هوش مصنوعی: دل هیچگاه از خیال چشمان تو آرام نمیگیرد و جانم همیشه به امید دیدار تو به درد میآید.
هوش مصنوعی: موهای پیچیده و زیبای تو دلم را برده است و چهرهات مرا رها نکرده و همچنان به زیبایی خود ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: به خاطر وجود تو، سر بلندی و زیبایی سروها به وجود آمده است. آزادی از وجود تو ناشی میشود و تو برای آنها مسیر را هموار میسازی.
هوش مصنوعی: نقش زیبا و دلکش تو در برابر چشمانت همچون عطر خوشی است که به مشام میرسد و این زیبایی، برای دل بیمار من قوت و نیرو میآورد.
هوش مصنوعی: ای دل غافل، مراقب باش! چشمان محبوب ناز هستند و میخواهند افراد آگاه و هشیار را بازیچه خود کنند.
هوش مصنوعی: دیدن او در خواب خیال است و چشمانم در این باره کاری ندارد و این خوشبختی است که مرا بیدار میکند.
هوش مصنوعی: با کمال میل و رغبت، دل من به عشق او وابسته است، اما او به هیچ وجه، محبت و توجهی به من نمیکند و دائم در این کار سختگیر است.
هوش مصنوعی: دل من به یکباره از کار افتاده است، زیرا هر جا که خبری از غم است، معشوقهام بر دوش من میگذارد.
هوش مصنوعی: پرندهای که دیگر نمیتواند پرواز کند، دل من است که همیشه در حسرت زیباییها و چهره محبوبم به سر میبرد.
هوش مصنوعی: نگرانی ناشی از آن دو دام فریبنده، افکار را از سر دور میکند و باعث میشود که دو کماندار، تیرها را رها کنند.
هوش مصنوعی: نوشتهای دربارهی کسی که در مستی غرق شده و فقط از دوری عدالت پادشاه آگاه است، در حالی که دل سیاه و آزاردهندهای دارد. او غرق در حالت خود است و از دنیای اطرافش بیخبر است.
هوش مصنوعی: شیخ حسن، مردی با وفا و متعهد است که حتی زمانه نیز مجبور به اطاعت از او میشود و در برابر او تسلیم میگردد.
هوش مصنوعی: پادشاهی که در زمان نابودی دشمنان در میدان نبرد، به یاد و به اقتدای سیره و رفتار حیدر کرار (علی علیهالسلام) عمل میکند.
هوش مصنوعی: آشکار شد که زمانی که او خشمگین میشود، خورشید سرخ و مایل به رنگ لعل، بر دل سنگها تأثیر میگذارد و آنها را تحت تأثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: آشکار است که به خاطر لطف و بزرگی اوست که پارچههای سبز به درختان میپوشاند.
هوش مصنوعی: به خاطر قداست و روشنی فکری او، هر شب، آفتاب مثل سایهای که پشت دیواری قرار میگیرد، به زمین میافتد.
هوش مصنوعی: ای شاهی که نور و شکوه تو مانند آفتاب، سایهای بر دنیا میافکند و همه چیز را تحت تأثیر قرار میدهد!
هوش مصنوعی: نسیم خوشی که از گلزار به مشام میرسد، نشانهای از لطف و زیبایی وجود توست، همچون نغمهای که طبیب از دل مردم میشنود.
هوش مصنوعی: دستهای تو مانند دریا وسیع و پر فیض است و آنچه از آن به خارج میریزد، همچون قطرهای از ابر است که به زمین میبارد و همه جا را در بر میگیرد.
هوش مصنوعی: اگر دشمنی از نسل بدی باشد، شمشیر تو اصل پاکی را به خوبی نشان میدهد.
هوش مصنوعی: به خودت سخت نگیر و نگرانی به دلت راه نده، چرا که خود天地 به فکر آرام کردن مشکلات و دفع خطرات است.
هوش مصنوعی: دارا که به او بدی کرد، هنوز نقاشی که تصویر او را کشیده، همه آثارش را از بین نمیبرد.
هوش مصنوعی: اگر ستارههای آسمان در موقعیتهای بالاتر قرار بگیرند، چه اهمیتی دارد؟ نظر و اراده تو، سرنوشت را شکل میدهد و تغییرات آن را مدیریت میکند.
هوش مصنوعی: اگر آن شخص بزرگ تر از من وعده تدبیری داده بود، چون امیدی نداشتم، شاید در دلش خواسته بود که مشکلات را حل کند.
هوش مصنوعی: سال گذشته نیز، نزدیک به سه ماه گذشت و سرنوشت من با آن، همان داستان همیشگی را تکرار میکند.
هوش مصنوعی: در توصیف حال و احوال خود، به نظم و ترتیبی پرداختهام که نوعی نظم و ترتیب در آن وجود دارد که احساسات و شهوات را به خود کمتر میکند.
هوش مصنوعی: کاری به خاطر محبت و لطف شاه انجام میشود که این شعر به تو کمک میکند تا به نتیجه برسی.
هوش مصنوعی: در هر بهار، هنرمند زمان با قلم خود، بر خار، تصویری زیبا از صورت گل را میزند.
هوش مصنوعی: چشمهای دشمنان به خاطر زیبایی و شکوه مقام تو به اندازهای حسادت میکنند که مانند خار در چشمشان میرود. این زیبایی و رونق همانند زرشکی است که در باغ تو رشد میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خوبی به روی خوب تو اقرار میکند
عقل از نهیب عشق تو زنهار میکند
دل را دل چو سنگ تو آزار میدهد
دم را دهان تنگ تو افگار میکند
خوشتر ز جان و عمری و از خواب خوش مرا
[...]
سرو بلند بین که چه رفتار میکند
وآن ماه محتشم که چه گفتار میکند
آن چشم مست بین که به شوخی و دلبری
قصد هلاک مردم هشیار میکند
دیوانه میکند دل صاحب تمیز را
[...]
شوخی نگر که آن بت عیار میکند
دل را به بند زلف گرفتار میکند
هردم به شیوهای ز کسی میبرد دلی
در حلقههای زلف نگونسار میکند
دشمن دریغ بود که ره یافت پیش دوست
[...]
شوخی نگر که آن بت عیّار میکند
دل را به بند زلف گرفتار میکند
هردم به شیوهای ز کسی میبرد دلی
وز حلقههای زلف نگونسار میکند
دشمن دریغ بود که ره یافت پیش دوست
[...]
در زنگبار خاطر من کار میکند
هر صیقلی که آینه را تار میکند
گر در بضاعت هنر آتش زند سپهر
آن را حساب گرمی بازار میکند
دارم بدل ز پرتو غمهای روزگار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.