گنجور

 
سلیم تهرانی

سرورا! بحر کفا! ای که ز خاک در تو

هر غباری سوی خورشید برد عشق بلند

به سخا تا کف جود تو درافشان گردید

ابر خود را ز حسد برد و به دریا افکند

گردد امید ز کم لطفی تو بیش مرا

می شود سایه ز کوتاهی خورشید بلند

 
sunny dark_mode