|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر، احساساتی عمیق از درد و غم را بیان میکند. او با تصویرسازیهای زیبایی از اشکهایش یاد میکند که مانند دریاست و نمیتواند آن را پنهان کند. وطن را به Jewels تشبیه میکند و خانهای را که همیشه بر دوش دارد، به نمادی از بیخانمانی و جستجوی آرامش تبدیل میکند. همچنین به مفهوم سلطنت و تفاخر اشاره دارد که در حقیقت، در زیر فشارهای زندگی محو میشود. در نهایت، اشاره میکند که صدای خاموشی و سکوت، به مانند یک شمعی است که هیچگاه نمیتواند خاموش شود.
هوش مصنوعی: اشک من آنقدر زیاد است که دریا را هم تحت تأثیر قرار میدهد و نمیتوانم آن را در پوشش غم پنهان کنم.
هوش مصنوعی: در این دریا، مانند نیلوفری که در دل صدفی آبی قرار دارد، هر لحظه از تب و تاب موجها به وجود میآید.
هوش مصنوعی: من در جایی به عنوان میزی خواهم نشسته، مانند نگین در خاتم، اما چند بار باید زندگی را در این حالت بگذرانم؟
هوش مصنوعی: ما به طور با شکوه و با ارزش، مانند چراغی که زیر سرپوش نهان است، صاحب مقام و عظمت هستیم.
هوش مصنوعی: در یک مهمانی، حرفی از شخصی با فطرت نیک به میان آمده که مانند شمعی روشن و پرنور است و نمیتوان آن را خاموش کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بود زودا، که آیی نیک خاموش
چو مرغابی زنی در آب پاغوش
چو شاهِ روم بود آن رویِ نیکوش؛
دو زلفش پیشِ او چون دو سیهپوش.
چه رسمست آن نهادن زلف بر دوش
نمودن روز را در زیر شبپوش
گه از بادام کردن جعبهٔ نیش
گه از یاقوت کردن چشمهٔ نوش
برآوردن برای فتنهٔ خلق
[...]
خداوندا زدوران زمانه
دلم از غصه چون دیگ است در جوش
همی سوزد جهان هر ساعتم دل
همی مالد فلک هر لحظه ام گوش
دراین فکرت چگونه خوش بود دل
[...]
چو زخمه راندی از کین سیاوش
پر از خون سیاوشان شدی گوش
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.