به بیپروایی ما غافلان، تقدیر میخندد
چو شیری کز کمین بر شوخی نخجیر میخندد
جوانان ناتوانیهای پیران را چه میدانند
کمان دارد ز سستی پیچ و تاب و تیر میخندد
تبسم چون کند آغاز، جان بخشد جهانی را
ز تمکین گرچه همچون صبح محشر دیر میخندد
زمانه کین مظلومان ز ظالم میکشد آخر
به پیش اهل معنی، زخم بر شمشیر میخندد
سلیما آنچنان بر فرش راحت تکیهای دارد
که بر دیبای بستر، غنچهٔ تصویر میخندد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیپروایی و غفلت انسانها اشاره میکند و میگوید که تقدیر به این غفلت میخندد، مانند شیری که از کمین بر شوخی شکارچیان میخندد. جوانان از ناتوانیهای پیران بیخبرند و در نتیجه خود را در دنیای خطرناک قرار میدهند. تبسم و خنده، هر چند تاخیر داشته باشد، جانبخش جهانی است. زمانه بر مظلومان ظلم میکند و این حقیقت به معنای واقعی برای اهل نظر آزاردهنده است. در نهایت، شاعر به آرامش سلیمان اشاره میکند که بر فرش راحت تکیه کرده و این تصویری از خوشبختی و آسایش است که به آن میخندد.
هوش مصنوعی: تقدیر به بیاحتیاطی ما که غافلیم میخندد، مانند شیر که از کمین نشسته و بر شوخی شکار خنده میزند.
هوش مصنوعی: جوانان از ناتوانیها و مشکلات پیری آگاه نیستند، مانند اینکه کمان به خاطر سستیاش خم شده و تیر از آن میخندد.
هوش مصنوعی: وقتی تبسم شروع میشود، زندگی را به همهجا میبخشد و هرچند که ممکن است دیرتر از بامداد قیامت بخندد، اما اثر آن هنوز هم محسوس است.
هوش مصنوعی: زمان، به ظلمی که بر مظلومان میرود، میخندد و در برابر کسانی که به معنای واقعی آگاه هستند، زخمها را بر شمشیر به تمسخر میگیرد.
هوش مصنوعی: سلیما به قدری با آرامش و راحتی بر روی فرش نشسته است که گلهای زیبای تصویر بر بستر دیبا به او تبریک میگویند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.