کسی کو تا ز کار اهل همت سر برون آرد
برد سر در کلاه فقر و از افسر برون آرد
فلک می گیرد آخر هرچه می بخشد، عجب نبود
که موج آب را چون رشته از گوهر برون آرد
به زر دفع حوادث می توان کردن درین گلشن
ولی کو فرصت آن کز بغل گل زر برون آرد
فلک از گریه ام در آب پنهان شد، نمی دانم
که آخر از کجا سر همچو نیلوفر برون آرد
عجب دانم که پیش از موج اشک من رسد آنجا
اگر قاصد ز پا همچون کبوتر پر برون آرد
نظر بر صرفه ی خویش است هرکس را که می بینی
فلک خورشید را پنهان کند، اختر برون آرد
به غارت چون گشاید دست مژگان تو، بتواند
که جوهر را چو خار ماهی از خنجر برون آرد
سلیم از قید گردون شد دلم فرسوده، خضری کو
که این آیینه را از زیر خاکستر برون آرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر ناامیدی و حسرت شاعر است. او از تلاش و همت اهل کوشش سخن میگوید و اینکه چگونه مشکلات و فقر به راحتی برطرف نمیشود. شاعر به نوسانات زندگی و تلاش برای رسیدن به خوشبختیها و برطرف کردن موانع اشاره میکند، و ابراز میکند که سرنوشت و زمان برای هر چیزی حوادث خاصی را رقم میزنند. همچنین، او به مفهوم تلاش و تدارک برای جمعآوری زیباییها و ثروتها در زندگی اشاره میکند و در نهایت به سختیها و دست و پنجه نرم کردن با زندگی و ناشناختهها میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویری زیبا و عمیق، احساسات خود را از تنگناهای زندگی نشان میدهد.
هوش مصنوعی: کسی که در تلاش و کوشش برای زندگی دیگران است و از سختیهای خود به سادگی میگذرد، به مقام و عزت واقعی دست مییابد و از زحماتش بهرهمند میشود.
هوش مصنوعی: آسمان در نهایت هر چیزی را که میدهد، بازپس میگیرد. عجیب نیست که موج آب، مانند ریسمانی از جواهر، از دل آب به بیرون میآید.
هوش مصنوعی: میتوان با پول از مشکلات و سختیها در این باغ گل جلوگیری کرد، اما فرصت این کار کجا است که از کنار گل، طلا بیرون بیاوریم؟
هوش مصنوعی: آسمان به خاطر گریههای من در آب پنهان شده و نمیدانم آخر چگونه چنین نیلوفر زیبایی از دل آب خارج میشود.
هوش مصنوعی: خوب میدانم که اگر پیامآور مثل کبوتر پرواز کند، پیش از آنکه اشکهای من به آن نقطه برسد، به آنجا میرسد.
هوش مصنوعی: هر کسی که میبینی، تنها به سود و منفعت خود فکر میکند. حتی اگر فلک خورشید را پنهان کند، او ستارهای دیگر را به نمایش میآورد.
هوش مصنوعی: زمانی که مژگان تو به طرز زیبایی بر هم میآید، به مانند دزدی که به سراغ طلا میرود، میتواند جوهر عشق را مانند خار ماهی که از چاقو بیرون میآید، از دلها استخراج کند.
هوش مصنوعی: دل من خسته و از بند دنیا رها شده است. آیا کسی میتواند خضر را پیدا کند که این آئینه را از زیر خاکستر بیرون بیاورد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تو چون نوخط شوی طاوس جنت پر برون آرد
تو چون بر هم زنی لب، بال و پر کوثر برون آرد
نباشد سرمه توفیق در هر گوشه چشمی
کجا زاهد سر از خط لب ساغر برون آرد؟
اگر رخسار چون گل را به بالین آشنا سازی
[...]
مشو دل تنگ چون از عارضش خط سر برون آرد
که این آیینه حسن دیگر از جوهر برون آرد
به شوق آن گل رخسار از بلبل عجب نبود
به رنگ غنچه گر در بیضه بال و پر برون آرد
اگر اشکی فرو ریزم ز مژگان خون می ریزد
[...]
فسردن از مزاج شعله خاکستر برون آرد
تردد چو نفس سوزد ز خود بستر برون آرد
به اشکی کلفت از دل کی توان بردن که دریا هم
یتیمی مشکلست از طینت گوهر برون آرد
فنا هم مایهٔ هستیست ازآفت مباش ایمن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.