فلک نبود به مستی حریف نالهٔ ما
چو لاله ریخت از آن سرمه در پیالهٔ ما
به جز چراغ نداریم مجلسافروزی
به غیر شیشه کسی نیست هم پیالهٔ ما
ز بخت ما مددی غیر ازین نمیآید
که از سیاهی او رم کند غزالهٔ ما
نمیتوان به دل گرم ما به سر بردن
چو سایه داغ گریزان بود ز لالهٔ ما
شود سلیم همه صرف شاهد و مطرب
اگر جهان زر گل را کند حوالهٔ ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شاعر به توصیف دشواریها و ناامیدیهای زندگی میپردازد. شاعر بیان میکند که در عالم مستی و احساسات عمیق، هیچ همدمی جز خود ندارد. او به فقدان روشنایی و شادی در زندگیاش اشاره میکند و میگوید که تنها چراغش در این مجلس تاریک، خود اوست. همچنین، به عدم کمک و یاری از سمت بخت اشاره میکند و میگوید که رنج و ناراحتیاش از سیاهی قدرتمند بختش ناشی میشود. در پایان، شاعر به این حقیقت تلخ میرسد که شادی و لذتهای دنیا به سختی و به بهاهای سنگین و دردناکی به دست میآید.
هوش مصنوعی: در آسمان هیچ چیز و هیچ کس حریف صدای نالهٔ ما نیست؛ مانند لالهای که از سرمه در ظرف ما جاری شده است.
هوش مصنوعی: ما در این جمع فقط یک چراغ داریم که روشناییبخش است و غیر از شیشهٔ این چراغ، کسی نیست که همنوش را با ما شریک باشد.
هوش مصنوعی: از شانس ما، کمکی بهتر از این نمیرسد که غزالی ما را از ظلمت او دور کند.
هوش مصنوعی: نمیتوانی با دل گرم ما، مانند سایهای داغ، در کنار ما بمانی؛ چون لاله ما همیشه در حال فرار است.
هوش مصنوعی: اگر تمام دنیا به ما طلا و گل بدهد، میتوانیم همه چیز را تحت تأثیر محبت و شادی قرار دهیم و قلبهای مردم را پاک و سلیم کنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زهی حیات ابد از لبت حوالهٔ ما
دمی وصال تو عمر هزارسالهٔ ما
زآب دیده برد سیل خانهٔ مردم
رسول اشک چو پیش آورد رسالهٔ ما
چو با تو زاری احباب درنمیگیرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.