آیینه کجا دیده ست، رخسار چو ماهش را
با سرمه چه آمیزش، مژگان سیاهش را
گاهی نظری از لطف می کرد به سوی من
بخت سیهم رم داد آهوی نگاهش را
ای مور به این اندام، سرخیل سلیمانی
دیگر چه ازو خواهی، بردار کلاهش را
سنجیده کسی بیند گر جانب این گلشن
برقی به کمین باشد هر برگ گیاهش را
از چشم سلیم ای غیر، پیدا صف مژگان نیست
برداشته با دیده، خار و خس راهش را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و جذابیت چهره محبوبش اشاره میکند و از ترکیب مژگان سیاه و سرمه صحبت میکند. او به لحظات لطف محبوب که نگاهی به او میاندازد، اشاره کرده و به بخت بد خود lament میکند. همچنین، به زیبایی اندام محبوب و ویژگیهای ظاهری او میپردازد و میپرسد چه چیز دیگری میتواند از او بخواهد. در نهایت، شاعر میگوید که کسانی که به این زیبایی مینگرند، باید مراقب باشند چون زیبایی مانند برق در بین گلهای این باغ کمین کرده است و از چشم افراد بدبین در امان نیست.
هوش مصنوعی: آیینه هرگز نتوانسته است چهرهای مانند چهرهی ماه را ببیند و زیبایی آن را با سرمه و مژگان سیاهش مقایسه کند.
هوش مصنوعی: گاهی نظر محبتآمیزش به سمت من میافتاد و شانس بد من را به سوی زیبایی و جذابیت چشمانش میکشید.
هوش مصنوعی: ای مور، با این اندام خود، که سررشتهدار سلیمانی دیگر چه خواستهای، کلاهش را بردار.
هوش مصنوعی: اگر کسی با هوش باشد، خواهد فهمید که در این باغ زیبا، حتی یک برگ گیاه نیز تحت نظر و مراقبت است، همانطور که برقی در کمین نشسته است.
هوش مصنوعی: چشم زلال و پاک نمیتواند زیبایی مژگان را ببیند، زیرا با نگاه کردن به دقت، فقط خار و گیاه را در مسیرش مشاهده میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.