چو تیغ نیست محابا ز خصم پیشهٔ ما
به روی سنگ دود همچو آب شیشهٔ ما
ز شور عشق بود هرکه باخبر، داند
که هست نالهٔ ما بانگ شیر بیشهٔ ما
ز فیض ابر بهاری ز بس تهیدستیم
سلام خشک فرستد به شاخ، ریشهٔ ما
نمانده قدر هنر، ورنه دادی از انصاف
زمانه چون مه نو، آب زر به تیشهٔ ما
شراب بیلب معشوق زهر باشد، ازان
چو زهر خورده بود سبز، رنگ شیشهٔ ما
چه گل سلیم تواند کسی ز ما چیدن؟
چو شمع میخورد از آتش آب، ریشهٔ ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان احساسات عاشقانه و دردهایی میپردازد که ناشی از عشق و فراق است. او با تصاویری از طبیعت و نمادهای زندگی، وضع ناگوار و تهی بودن خود را به تصویر میکشد. به نوعی، شعر به ناکامی و ناتوانی در یافتن عشق واقعی اشاره دارد، و از جدایی و دوری میگوید. شاعر حسرت زمانه و عدم ارزشیابی هنری را نیز مطرح میکند و در نهایت، عشق را با عواطف تلخی شبیه به زهر توصیف میکند که بدون معشوق هیچ لطفی ندارد.
هوش مصنوعی: وقتی که تیغ در دست ما نیست، از دشمن هراسی نداریم؛ همانند دودی که بر روی سنگ نشسته، ما هم به روشنی و زلالی آب شفافیم.
هوش مصنوعی: هر کسی که از شور و شوق عشق آگاهی دارد، میداند که نالهها و فریادهای ما مانند صدای شیر در جنگل است.
هوش مصنوعی: به خاطر نعمت باران بهاری، به دلیل اینکه ما خیلی بینصیب و تهیدستیم، سلامی خشک و بیروح به شاخه و ریشهامان ارسال میشود.
هوش مصنوعی: هنر و ارزش آن در حال حاضر کمرنگ شده است؛ اگر چنین نبود، زمانه به ما مثل ماه نو، بهترین نعمتها را میداد و ما از آن بهرهمند میشدیم.
هوش مصنوعی: شرابی که بدون لب معشوق باشد، زهر به حساب میآید. با این حال، اگر از آن زهر نوشیده شود، رنگ شیشه ما سبز میشود.
هوش مصنوعی: کسی از ما نمیتواند گلی زیبا و سالم بچیند، چرا که همچون شمعی که در آتش میسوزد و آب میشود، ریشه من از درون میسوزد و خشک میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.