گنجور

 
سحاب اصفهانی

ز نکهت گل و فیض صبا ورشح سحاب

جهان پیر دگر باره یافت عهد شباب

بهار قد عروسان باغ را آراست

به رنگ رنگ لباس و به گونه گونه ثیاب

زعکس لاله و گل شد ملون آب شمر

چه نقش ها که نزد دست نو بهار بر آب

گرفتم اینکه ز سیماب ساخت که شنگرف

چمن چه کرد که زنگار ساخت از سیماب

دهد به جسم زمین فسرده رشحه ی ابر

همان خواص که در طبع خستگان جلاب

کنون که فصل کتان است و توزی از چه سبب

درخت کرده به بر قاقم و هوا سنجاب

زیان نکرد اگر ابر ریخت در به زمین

که این زمرد شاداب داد و لعل خوشاب

چو دست ساقی بزم امیر پاک ضمیر

زلاله باغ به کف بر گرفته جام شراب

سپهر جود محمد حسین خان که درش

ز حادثات بود خلق را مقرو مآب

دگر چه باشد ازین بیش خونبهای (سحاب)

که در حساب شهیدان تست روز حساب

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
فرخی سیستانی

چو سیر گشت سر نرگس غنوده ز خواب

گل کبود فرو خفت زیر پرده آب

چو سرخ گل بسر اندر کشید سبز ردا

نمود باغ بدان شمعهای خویش اعجاب

ز لاله باغ پر از شمع بر فروخته بود

[...]

ازرقی هروی

بفرخی و سعادت بخواه جام شراب

که باز باغ برید از پرند سبز ثیاب

ز رنگ میغ و ز برگ شکوفه پنداری

زمین حواصل پوشید و آسمان سنجاب

بشاخ سوسن نازک قریب شد قمری

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ازرقی هروی
قطران تبریزی

شده است بلبل داود و شاخ گل محراب

فکنده فاخته بر رود و ساخته مضراب؟

یکی سرود سراینده از ستاک سمن

یکی زبور روایت کننده از محراب

نگر که پردر گردید آبگیر بدانکه

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
مسعود سعد سلمان

مرا ازین تن رنجور و دیده بی خواب

جهان چو پر غرابست و دل چو پر ذباب

ز بهر تیرگی شب مرا رفیق چراغ

ز بهر روشنی دل مرا ندیم کتاب

رخم چو روی سطرلاب زرد و پوست بر او

[...]

مشاهدهٔ ۴ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه