گنجور

 
صغیر اصفهانی

ای بی نیاز ذات تو از هر نیاز ما

بیچاره ایم ما و توئی چاره ساز ما

ما را بخویش خواندهٔی از بهر بذل جود

ورنه چه احتیاج تو را بر نماز ما

بر ما ز لطف حال خضوع و خشوع ده

خود جذب تست مایه سوز و گداز ما

انعام عام بندگی تست کز شرف

ز انعام کرده است پدید امتیاز ما

از ماهران عمل که زند سر بود مجاز

یا رب بدل نما به حقیقت مجاز ما

بس رازها که باعث رسوائیست و بس

مگذار اینکه پرده برافتد ز راز ما

در راه زندگی که نشیب و فرازهاست

در حفظ خویش دار نشیب و فراز ما

ترسم گر امتحان تو پا در میان نهد

گردد هبا عبادت علوی طراز ما

یا رب عنایتی که شود گاه بندگی

خالص به پیشگاه تو راز و نیاز ما

در این دو روز عمر که آنرا ثبات نیست

کوتاه کن ز لطف امید دراز ما

از عقل ره شناس نمودیم احتراز

وز نفس بوالفضول نبود احتراز ما

حق از وجود ما علمی برفراشته است

وز باد لطف اوست صغیر اهتزاز ما

 
sunny dark_mode