گنجور

 
سعیدا

آن خانه برانداز که خود راهبر ماست

همخانهٔ ما همره ما همسفر ماست

آن یار مبرا ز خیالات عیان است

سری که نهان است ز دل در نظر ماست

دارد سر منصور در این باغ، مکافات

آن نخل به بار آمده و این ثمر ماست

آن صید ضعیفیم که سرپنجهٔ باز است

دست تهی بهله اگر در کمر ماست

از پای رفیقان سبکبار سعیدا

هر خار نشانی است که در رهگذر ماست

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
سید حسن غزنوی

آرامش و رامش همگان را بدر ماست

بخشایش و بخشش ره جد و پدر ماست

گر در سهریم از جهت خلق سزد آن

کین خفتن فتنه ز فراوان سهر ماست

ما را دل اگر هست قوی نیست عجب زانک

[...]

فصیحی هروی

ما گم شدگانیم و جنون پی سپر ماست

گمراهی جاوید حریف سفر ماست

صائب تبریزی

جمعیت اسباب، حجاب نظر ماست

هر کس که شود رهزن ما، راهبر ماست

در ظاهر اگر شهپر پرواز نداریم

افشاندن دست از دو جهان بال و پر ماست

با همت مردانه گذشتن ز دو عالم

[...]

واعظ قزوینی

تا عکس گل روی تو در چشم تر ماست

دامان پر از خون شده، باغ نظر ماست

شبها که بود در نظر آیینه رویت

بیرون شدن جان ز تن، آه سحر ماست

فرخنده همای فلک همت خویشیم

[...]

اسیر شهرستانی

دایم ز تمنای تو دل در نظر ماست

ابری که نم از شعله کشد چشم تر ماست

بی خاطر آشفته نرفتیم به جایی

چون گل دل صد پاره ما بال و پر ماست

تا گرد ره گرم روان برق نژاد است

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه