ببر طمع ز زمین، خرقه آسمانی کن
چو مهر، نور به هر ذره میهمانی کن
به بخت تیره ام سرمه هر کجا چشمی است
بیا به دیده درایی و اصفهانی کن
هوای گنج محبت اگر به دل داری
به هر کجا که خرابی است پاسبانی کن
چو پیر کرد تو را خانقه ز پا منشین
بیا به گوشهٔ میخانه و جوانی کن
به کیش مردم ظاهر برو چو تیر مترس
بیا به گوشهٔ باطن نشین کمانی کن
قبا در این خم گردون دون به نیل مزن
ز خون عاشق خود جامه ارغوانی کن
روا مدار که یک دم به خویش پردازم
دلت ز جور چو بگرفت مهربانی کن
ز حال بی خبر است ای زبان برای خدا
به آن پری ز دل خسته ترجمانی کن
ز روی آینه کردن سکندری سهل است
ز خضر بگذر و بی اب زندگانی کن
برو ز صدق سعیدا به دست بیار
بگو رقیب بداندیش بدگمانی کن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به دعوت به رهایی از قید و بندهای دنیوی و رسیدن به عشق و محبت میپردازد. شاعر به ما میگوید که باید از سختیها و تنگناهای زندگی فراتر برویم و به زیبایی و نور محبت توجه کنیم. او به جوانی و آسانی دلبستگی در عشق اشاره میکند و اشاره میکند که نباید تنها به ظاهر اکتفا کنیم، بلکه باید به اعماق باطن و معنا توجه کنیم. همچنین از اهمیت صداقت و دوری از بدگمانی صحبت میکند و به این نکته اشاره دارد که برای رسیدن به خوشبختی باید بگذاریم عشق و محبت در دل ما حاکم باشد.
هوش مصنوعی: از زمین خواستهها و آرزوهای بیاساس را دور کن و همچون خورشید، نور و روشنی را در هر نقطه و هر ذره پخش کن و به آنها حیات و انرژی ببخش.
هوش مصنوعی: اگر چشمی داشته باشی، بیا و سرمهام را به چشمم بزن و با زیباییات من را در اصفهان سحر کن.
هوش مصنوعی: اگر در دل خود عشق و محبت را احساس میکنی، در هر جایی که بینظمی و آشفتگی وجود دارد، برای حفظ و مراقبت از آن تلاش کن.
هوش مصنوعی: وقتی که پیری به سراغت آمد، از نشستن در مسجد و خانقاه دست بردار و به گوشهای از میخانه برو و زندگی جوانانهات را تجربه کن.
هوش مصنوعی: به روش مردم دنیا رفتار کن و خود را در ظاهر شبیه آنها نشان بده، اما در درون خود به دقت و باهوشی عمل کن و مانند کمان تیرانداز، آماده باش تا در لحظه مناسب بهترین اقدام را انجام دهی.
هوش مصنوعی: در این لحظه که دنیا مانند دایرهای در حال گردش است، به خاطر عشق خود، به هیچوجه نمیتوانی به سرنوشت ناامیدکنندهای دچار شوی. بلکه باید با شجاعت و عشق، زیبا و پرشکوه زندگی کنی.
هوش مصنوعی: اجازه نده که یک لحظه به خودم بپردازم، چرا که دل تو از بیرحمی گرفته شده است، پس مهربانی کن.
هوش مصنوعی: زبان، تو از حال من بیخبری! به خاطر خدا، تو باید احساسات دل خستهام را به آن پری بگویی.
هوش مصنوعی: به سادگی میتوان به زیباییهای ظاهری و ظرایف زندگی پرداخت، اما برای دستیابی به حیات واقعی و معنادار باید از موانع عبور کرد و به عمق وجود توجه کرد.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به موفقیت و خوشبختی، باید از صداقت استفاده کنی و به رقیب نادان و بدبین خود نشان بدهی که چقدر میتوانی موفق باشی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ساعتی ترک گران جانی کن
شوق را سلسله جنبانی کن
سبو بیار و پر از آب زندگانی کن
ز جام می طلب عمر جاودانی کن
نگفت جم به فریدون جزین که جور مکن
جهان ز تست دگر هرچه می توانی کن
نشاط طبع حکیمان علاج بیمارست
[...]
به رنگ سرو درین باغ زندگانی کن
بریز بار ز خود، ترک شادمانی کن
گرت هواست که در وصل آفتاب رسی
درین ریاض چو شبنم نظرچرانی کن
مگر به میوه بی خار بارور گردی
[...]
رسیده ایم به بزم تو، مهربانی کن
شکفته شو ز می، از چهره گلفشانی کن
به حرف خضر مکن اعتبار در ره عشق
سخن بپرس، ولی خود هر آنچه دانی کن
به آب و رنگ چو گل منت بهار مکش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.