لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
سعیدا

گذشتم از می و از صاف و درد و شیشه و جام

که هر سه بی ته و بی حاصلند و بی انجام

به شر مبایعه کردن به آب دادن خویش

نه کار اهل حضور است مرد خیر انجام

تو را چو دیگ ز خامی به جوش می آرد

شراب ناب بود گرچه همچو نقرهٔ خام

نه خانقه نه خرابات می روم دیگر

که من گذشته ام از لطف خاص و صحبت عام

گذشتم از می و ساقی خدا گواه من است

که هر دو عهد شکستند با من ناکام

چه سود از این دو حریف به صد حریف روی

که نی ز خاص حذر می کنند و نی از عام

به دوستان زبانی بس است این که به دل

سلام می کنم و می دهم جواب سلام

ز بی وفایی ساقی دلم ز می بگرفت

وگرنه فرق ندانم من از حلال و حرام

کجاست شرم به این دلبران هرزه نگاه

که گه درون دل و گاه می روند به بام

بزن سبو به سر خم به شیشه پا مگذار

که نسبتی است به دل شیشه را در این ایام

چه کافری است سعیدا که چون از او پرسی

نه حق شناسند و نی بت شناسد و نی رام

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
رودکی

دریغم آید خواندن گزاف وار دو نام

بزرگوار دو نام از گزاف خواندن عام

یکی که خوبان را یکسره نکو خوانند

دگر که: عاشق گویند عاشقان را نام

دریغم آید چون مر تو را نکو خوانند

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از رودکی
کسایی

سرودگوی شد آن مرغک سرودسرای

چو عاشقی که به معشوق خود دهد پیغام

همی چه گوید؟ گوید که: عاشقا، شبگیر

بگیر دست دلارام و سوی باغ خرام

عنصری

امید نیکی و تاج ملوک و صدر کرام

بزرگ خسرو آزادگان و فخر انام

بمین دولت و دولت بدو همیشه عزیز

امین ملت و ملت بدو گرفته نظام

سپهر کلی و جزوی بدو نموده هنر

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از عنصری
ابوسعید ابوالخیر

دریغم آید خواندن گزاف وار دو نام

بزرگوار دو نام از گزاف خواندن عام

یکی که خوبان را یکسره نکو خوانند

دگر که عاشق گویند عاشقان را نام

دریغم آید چون مر ترا نکو خوانند

[...]

فرخی سیستانی

بنفشه زلف من آن سرو قد سیم اندام

بر من آمد وقت سپیده دم به سلام

درست گفتی کز عارضش برآمده بود

گه فرو شدن تیره شب سپیده بام

ز عود هندی پوشیده بر بلور زره

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه