بیرون ز عقل هاست در این جا شمار عشق
پیداست کار عقل و هویداست کار عشق
صد جا شکسته ام سر خم گردن سبو
نشکست یک نفس ز سر من خمار عشق
رد می کند نخست و دگر می کند قبول
اول خزان بیاید و آن گه بهار عشق
آب بقا به ذایقه اش خون جامد است
آن کس که کام یافته از چشمه سار عشق
این است فرق کعبه و بتخانه نزد ما
آن سنگ آستانه و این سنگسار عشق
در چشم عشق هر دو جهان است یک صدا
جام جم است آینهٔ زنگ دار عشق
بازی نکرده جان و به خون تر شدی ز عجز
یک داو بیش نیست جهان در قمار عشق
این آهوان که روی به صحرا نهاده اند
دارند جملگی هوس مرغزار عشق
مجنون چه چیز و وامق و فرهاد کیستند
[جایی] که گشته لیلی ایشان شکار عشق
کوی جنید و وادی منصور فرق هاست
این دار عقل آمد و آن دار، دار عشق
جز عشق و عاشقی ز سعیدا سؤال نیست
امروز تازه آمده است از دیار عشق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عشق و تمایز آن از عقل و منطق میپردازد. شاعر بیان میکند که عشق فراتر از فهم عقلانی است و در عین حال، کار عشق به وضوح مشخص است. او به شکسته شدن دل خود از عشق و نشکستگی در برابر آن اشاره میکند و بر لذتهای عشق و زیباییهای آن تأکید دارد. همچنین، شاعر عشق را با مفاهیمی چون کعبه و بتخانه مقایسه میکند و میگوید که در چشم عشق، همه چیز یکسان و زیباست. در نهایت، او به اهمیت عشق و عاشقی در زندگی اشاره میکند و تصریح میکند که هیچ پرسشی جز عشق و عاشقی درد دلی ندارد.
هوش مصنوعی: اینجا نشان عشق بر دل و جان آشکار است و در این فضا، عقل و منطق توانایی لازم را برای درک عشق ندارند. عشق فراتر از تحلیلهای عقلانی است و در این محیط، فقط احساس و عشق برقرار است.
هوش مصنوعی: من در جاهای زیادی آسیب دیدهام، اما هنوز نتوانستهام سر سبو را بشکنم. این نشان میدهد که عشق مرا به شدت به خود مشغول کرده و در یک لحظه هم نمیتوانم از آن آزاد شوم.
هوش مصنوعی: نخستین لحظهها را نادیده میگیرد و سپس به آنها توجه میکند. در ابتدا فصل خزان میرسد و بعد از آن فصل بهار عشق ظاهر میشود.
هوش مصنوعی: کسی که از سرچشمه عشق سیراب شده، طعم آب زندگی را به گونهای احساس میکند که برای او شیرینی و خوشمزگی آن، مانند طعم خون جامد شده است.
هوش مصنوعی: این تفاوتی است که بین کعبه و بتخانه برای ما وجود دارد؛ یکی سنگ آستانهای است که نشاندهنده خداست و دیگری سنگی است که نماد عشق و عواطف انسانی است.
هوش مصنوعی: در چشم عشق، همه چیز در هم تنیده و به یک صدا درمیآید. آنجا همانند جام جم، که نماد تمامیت و کمال است، عشق همچون آینهای زنگزده نمایان میشود.
هوش مصنوعی: در این جهان، با وجود اینکه تلاش کردی و از جان مایه گذاشتی، در نهایت به خاطر ناتوانیات زخم و درد را تجربه کردی. زندگی به خودی خود فقط یک شرطبندی در عشق است که نتیجهاش همیشه مشخص نیست.
هوش مصنوعی: این آهوها که به سمت دشت رفتهاند، همگی آرزوی چمنزار عشق را در سر دارند.
هوش مصنوعی: مجنون، وامق و فرهاد چه اهمیتی دارند وقتی که لیلی خود شکار عشق آنها شده است؟
هوش مصنوعی: در کوی جنید و دره منصور تفاوتی وجود دارد؛ یکی مهد عقل و اندیشه است و دیگری جایگاه عشق و احساسات.
هوش مصنوعی: امروز تنها موضوع مهمی که وجود دارد، عشق و عاشقی است و هیچ پرسشی جز این نیست. تازه از سرزمین عشق بازگشته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خرم از هوای رخت نوبهار عشق
در هر دلی ز تازه گلت خار خار عشق
هر چند سرخوشی ز می حسن یاد کن
ما را که جان رسید به لب در خمار عشق
محمل همین به سینه ویران ما گشاد
[...]
یارست فارغ از من و من بی قرار عشق
کار منست ناله و اینست کار عشق
نو عاشقم سزد که دل چاک من بود
اول گلی که می شکفد از بهار عشق
ای دل بیا که وامق و مجنون گذشته اند
[...]
از خون کشتگان شکفد لالهزار عشق
باشد خزان عمر شهیدان بهار عشق
آه این چه آتشست که از ذوق سوختن
روید چو خار خشک گل از مرغزار عشق
از عشق جان لبالب و شوق گرسنه چشم
[...]
جان تازه می شود ز نسیم بهار عشق
از یک سرست جوش گل وخار خار عشق
در شوره زار عقل به درمان گیاه نیست
پیوسته سرخ روی بود لاله زار عشق
خاری است خار عشق که در پای چون خلید
[...]
کردیم عاقبت وطن اندر دیار عشق
خوردیم آب بیخودی از جویبار عشق
مستان عشق را به صبوحی چه حاجت است
زیرا که درد سر نرساند خمار عشق
سی سال لاف مهر زدم تا سحرگهی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.