خط سبزی تماشا کردم از رخسار گلگونش
نخواندم لیکن از انداز پی بردم به مضمونش
مدان آسان طریق خانهٔ دیوانه ای عاقل
که می آید برون از عهدهٔ یک بر مجنونش؟
سیه ماری است زلف او که در تدبیر تسخیرش
بسی کردم نه جادو می کند کار و نه افسونش
نشد تار مخالف راست با من چرخ را هرگز
که او بد می نوازد من نمی رقصم به قانونش
کند یک سرمه دانش کار صد مینای پر می را
چو سازد با شراب غمزه زهر چشم افیونش
بلای قامتش کی می رسد با فتنهٔ چشمش
برابر کی شود روز قیامت با شبیخونش؟
شرابم می دهد تسکین خاطر در غم آن لب
سعیدا میْپرستم کرد آخر لعل میگونش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف زیبایی و جذابیت معشوق خود میپردازد. او از صورت گلگون معشوق و تأثیر آن بر دل خود صحبت میکند و میگوید که هرچند قادر به خواندن عشق او نیست، اما از حالاتش به عمق احساساتش پی میبرد. شاعر نسبت به عواطف و احساسات معشوقش حساس است و میداند که این عشق آسان نیست. زلف معشوقش مثل ماری سیاه است که دشوار به دام میاندازد و او حتی از هنرهای جادو و افسون هم بینیاز است. در نهایت، شاعر به دردهای عشق و تسکین خاطری که از شراب و لبهای معشوق مییابد اشاره میکند و به شوق و عشق خود نسبت به او اعتراف میکند.
هوش مصنوعی: به تماشای خط زیبایی که بر چهرهی شاداب او بود، پرداختم. اگرچه آن را نخواندم، اما از حال و وضع او فهمیدم که چه احساسی را منتقل میکند.
هوش مصنوعی: ستارهٔ پر خوابی که به دل یک عاشق میخورد، باید بدانی که آسان نیست، اگر که دیوانهای عاقل بخواهد از مرز عقلش فرار کند.
هوش مصنوعی: زلف او مانند ماری سیاه است که در تلاش برای به دست آوردن آن، بسیار کوشش کردم؛ اما نه سحر و جادو در کار او مؤثر است و نه افسونش.
هوش مصنوعی: در طول زندگی، گاهی اوقات نمیتوانیم با شرایط یا افرادی که مخالف ما هستند، هماهنگ شویم. اگر کسی به نحوی ناپسند با ما رفتار کند یا قوانین خاصی را اعمال کند که با ما همخوانی ندارد، ما هم به آنها پاسخ نخواهیم داد و از اصول خود پیروی خواهیم کرد.
هوش مصنوعی: یک دانه سرمهای که حاصل دانش است، میتواند اثر شگفتانگیزی را بر هزاران لیوان شراب بگذارد. وقتی که این شراب با زهر چشم محبوب همراه شود، مانند افیونی است که انسان را مسحور میکند.
هوش مصنوعی: عذاب و تهدید زیبایی او چه زمانی به من میرسد، و چه کسی میتواند در برابر جذابیت چشمانش مقاومت کند؟ روز قیامت چه زمانی با ناگهانی و غافلگیرکنندگی او برابر خواهد شد؟
هوش مصنوعی: نوشیدنیای که در دست دارم به من آرامش میدهد و غم دوری از آن لب خوشبو را تحمل میکنم، زیرا در نهایت زیبایی آن لبهای قرمز را میپرستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خضر در کوی او ره گم کند زان شکل موزونش
تعالی الله مگر از آب حیوان ریخت بی چونش
مباد آن پای را دردی خرامان کرد، گو بگذر
تو می دانی که خاک است آن، ولی خونست معجونش
نثاری گر کند چشمم به پیشت پا مزن، جانا
[...]
به غایت تلخ گفتارست در می لعل میگونش
هزاران جان شیرین نقل در شبهای معجونش
هر آنگو با چنین میخواره صحبت آرزو دارد
ببینی عاقبت روزی که در ساغر بود خونش
شدم خاک درت وان ذره کز این خاک برخیزد
[...]
دلی دارم که می جوشد ز هر مو چشمهٔ خونش
نه آن خونی که بتوان از گرستن داد بیرونش
به افسون می کند آلوده درد عافیت بخشم
بیا ای مرگ و آزادی ببخش از ننگ افسونش
ز گلگون کی نهد منت به دوش کوهکن شیرین
[...]
به جوش آرد شراب شوق را رخسار گلگونش
گریبان می درد خمیازه از لبهای میگونش
اگر ذوق تماشای خودآن مغرور دریابد
که می آرد دگر از خانه آیینه بیرونش ؟
در آن وادی که من چون سیل فارغبال میگردم
[...]
ز بس داغست از رنگینی لبهای میگونش
بمثقب رگ زنی گر لعل را، ناید دگر خونش
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.