گنجور

 
سعیدا

گر مطلب تو جنگ است صلح و صفا چه باشد

ور آشتی است در دل جور و جفا چه باشد

پست و بلند دوران در چشم ناقصان است

در عالمی که ماییم ارض و سما چه باشد

هر دلبری به نوعی دل می رباید از ما

بیگانگان چنینند تا آشنا چه باشد

آن را که در دل خود مهر حسین دارد

بیم هلاک گشتن از کربلا چه باشد

معیّتی به جز ما ، مابینِ ما و او نیست،

گر ماسوا نباشیم پس ماسوا چه باشد

با چرخ بی مروت ما سرگران نباشیم

با دانهٔ محبت سنگ آسیا چه باشد

ای دل مدار کونین از عشق گشته موجود

در کارخانهٔ عشق کار شما چه باشد

هر کس به خواهش خود دارد حساب و فکری

تا در میان سعیدا امر خدا چه باشد

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
مولانا

گر ساعتی ببری ز اندیشه‌ها چه باشد

غوطی خوری چو ماهی در بحر ما چه باشد

ز اندیشه‌ها نخسپی ز اصحاب کهف باشی

نوری شوی مقدس از جان و جا چه باشد

آخر تو برگ کاهی ما کهربای دولت

[...]

صائب تبریزی

تن را اگر گذاری در عشق ما چه باشد

گراستخوان نگیری باز از هما چه باشد

عشق است مصر اعظم عقل است روستایش

زین بیش اگر نباشی در روستاچه باشد

از راه بیخودی عرش یک نعره وارراه راست

[...]

حزین لاهیجی

گر رخ به ما نمایی، ای خوش لقا چه باشد؟

ما را ز ما ستانی، ای دلربا! چه باشد؟

از یار ناموافق، دوری ضرورت آمد

گر ساعتی نشینی از خود جدا، چه باشد؟

از وصل خود بریدی، گویی چه جور دیدی؟

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه