زینهار چون حباب مپرس از نشان صبح
بر هم زده است موج هوا خاندان صبح
شادی مکن که بخت سیاهم سفید شد
پوشیده شد ز خندهٔ بیجا دهان صبح
از جیب خویش می کشد این قرص گرم را
هر کس که می شود نفسی میهمان صبح
بی امر روز قسمت روزی نمی کنند
دیوانیان مطبخ الوان [خوان] صبح
چون شب مزن به بی ادبی دم، که آفتاب
از آتش، آب داده به تیغ زبان صبح
از جبهه حال اهل سعادت توان شناخت
پوشیده کی شود ز تو راز نهان صبح
گفتا ردیف [و] قافیهٔ این غزل به فکر
تا حال کس نکرده چنین امتحان صبح
بی آه سرد دل نتواند کشیدنش
خمیازهٔ شب است سعیدا کمان صبح
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تبیین موضوعاتی چون صبح، خوشبختی و حقیقت میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویری مانند حباب، موج و آتش، به تضاد بین ظاهر و باطن زندگی اشاره میکند. او میگوید که نباید به خوشبختی ظاهری اکتفا کرد و باید به عمق واقعیتها نگریست. همچنین بیان میکند که بخت و روزی افراد بدون زحمت و تلاش به دست نمیآید و تنها با درک صحیح از زندگی میتوان به سعادت رسید. شاعر به تأمل در زندگی و جستجو برای حقیقت در پس ظاهر زندگی دعوت میکند.
هوش مصنوعی: هرگز از نشانههای صبح که به هم خورده است، مانند حباب نپرس. زیرا این موج هوا، نمایانگر نسل صبحگاهیست.
هوش مصنوعی: شاد نباش که خوشبختیام به یاری آمد و مشکلاتم پنهان شد، صبح که به خیالی نادرست میخندد.
هوش مصنوعی: هر کسی که صبح به دنیا میآید و زندگی را تجربه میکند، از منابع و امکانات خود استفاده میکند تا روزش را آغاز کند.
هوش مصنوعی: بیاجازه و بدون دستوری، دیوانیان در آشپزخانه، هر روز صبح غذایی را تقسیم نمیکنند.
هوش مصنوعی: زمانی که شب با ناپسندیدگی و بیادبی به ما نزدیک میشود، بدان که خورشید با گرما و روشنیاش از میان آتش، زبان صبح را به آرامش و لطافت رسانده است.
هوش مصنوعی: از ویژگیهای افرادی که به سعادت و خوشبختی دست یافتهاند، میتوان پی برد. این رازهای پنهان همیشه از تو دور نخواهد بود و به تدریج مثل صبح روشن میشود.
هوش مصنوعی: شخصی گفت که تا به حال کسی به این شکل و با این دقت، نحوهٔ ردیف و قافیهٔ این غزل را مورد بررسی و آزمایش قرار نداده است.
هوش مصنوعی: بدون احساس و آه، دل نمیتواند این خمیازهٔ شب را تحمل کند، ای سعیدا، چون صبح مانند کمانیست که در حال کشیده شدن است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از قرص آفتاب تهی نیست خوان صبح
دایم بود ز صدق طلب پخته نان صبح
مگذر ز حرف راست که از رهگذار صدق
پر زر کند فلک ز کواکب دهان صبح
در نور صدق محو شود دعوی دروغ
[...]
زان پیش کز فراز در هفت خوان صبح
پرچم گشا شود علم کاویان صبح
چشم ستارگان همه از شوق می پرند
در رهگذار خسرو خاورستان صبح
بودم نهاده بر سر زانوی فکر سر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.