آن [چشم] دل سیه که [زمامم] گرفته است
از دست اختیار، عنانم گرفته است
من تیغ نیستم که به چرخم فتاده کار
پس از چه رو فلک به فسانم گرفته است؟
شد گرد راه توسن دل، بیستون دل
حق نگاه سرمه فشانم گرفته است
بالله من نه نیکم و نی ز اهل دانشم
بیهوده آسمان به [گمانم] گرفته است
در روز بازخواست کجا می کند قبول
ترک ستمگر آنچه نهانم گرفته است
بربسته است کثرت خمیازه راه حرف
دست خمار باده، دهانم گرفته است
محبوب زیر بال و پر و طوق بندگی
حقا که طرز فاخته جانم گرفته است
شادی کناره گیر که در بزم روزگار
غم با دو دست خود ز میانم گرفته است
افلاک باز بی سر و پا چرخ می زند
آه دل کدام ندانم گرفته است؟
سلطان غم نگر که سعیدا به زور فکر
اقبال [و] بخت و تخت روانم گرفته است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان دلمشغولیها و احساسات عمیق شاعر میپردازد. او از تسلط عشق و دلباختگی بر خودش سخن میگوید و اشاره میکند که اختیار و کنترل زندگیاش را از دست داده است. شاعر از وضعیت اندوهناک و ناامیدی سخن میگوید و در عین حال بر عدم توانایی خود در بهبود اوضاع تأکید دارد. او با یادآوری اینکه شادی در بزم زندگی اش بسیار کمرنگ و غم غالب است، از چرخش بیپایان زمان و تأثیر آن بر روحش صحبت میکند. در نهایت، شاعر به سرنوشتی که به واسطه تفکر و نارضایتی از اوضاع اجتماعیاش دچارش شده، اشاره میکند.
هوش مصنوعی: چشم تیرهای که کنترل زندگیام را از من گرفته، انگار افسار وجودم را در دست دارد.
هوش مصنوعی: من همچون تیغی نیستم که به دور خود بچرخم، پس دلیل چیست که سرنوشت مرا به این مشکل انداخته است؟
هوش مصنوعی: دل من مانند اسب بیتابی در گرد و غبار مسیر تو است، و در این حال به خاطر زیبایی و جذابیت تو، چشمانم پر از اشک میشود.
هوش مصنوعی: من نه آدم خوبی هستم و نه اهل علم و دانش، به نظرم این آسمان به اشتباه درباره من قضاوت کرده است.
هوش مصنوعی: در روزی که از انسانها حسابرسی میشود، چگونه میتوانم امیدوار باشم که ستمگری که بر من ظلم کرده، تمام آن چیزهایی را که در دل پنهان کردهام بپذیرد؟
هوش مصنوعی: دست من بر اثر خماری و نوشیدن باده، به خاطر بیحوصلگی و خستگی، از گفتن و بیان حرفها باز مانده است.
هوش مصنوعی: محبوب زندگیام را همچون پرندهای در آغوش گرفته و در بندگی او هستم، به طوری که روح من تحت تأثیر زیباییاش قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: شادی را کنار بگذار، زیرا غم با دو دست خود مرا در این مهمانی زندگی گرفتار کرده است.
هوش مصنوعی: آسمان به طرز بینظمی در حال چرخش است و من نمیدانم چه چیزی باعث این اندوه عمیق در دلم شده است.
هوش مصنوعی: برادر غم را تماشا کن، زیرا این سعیدا با قدرت اندیشهام دربارهٔ بخت و سرنوشتم، خواب و آرامش را از من گرفته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زلفش به هر دو دست عنانم گرفته است
ابروی او به پشت کمانم گرفته است
من چون هدف نمی روم از جای خویشتن
پیکان او عبث به زبانم گرفته است
چون از میان خلق نگیرم کناره ای؟
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.