|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به احساس درد و فراق اشاره میکند. او از ناله تیر ناران شده از دوری معشوق صحبت میکند و زیبایی و جذابیت معشوق را با تصاویری از گل و طبیعت توصیف میکند. در شب، حس سرخوشی و شوق به اوج میرسد و حالت شادابی را در حالی توصیف میکند که هنوز احساس تنهایی و تشنگیاش باقی است. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که تنها در طلب عشق و محبت است و درد فراق را به طور عمیق حس میکند.
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به درد و رنجی دارد که ناشی از جدایی است. گویی تیر ناشی از این فراق به دل مینشیند و نالهای ایجاد میکند. همچنین اشاره به پرندهای (عندلیب) دارد که شاید نشاندهنده حسرت و غم ناشی از جدایی باشد. در مجموع، مضمون این شعر درباره عواطف شدید و تالماتی است که از فقدان عشق و وصال ناشی میشود.
هوش مصنوعی: بر اثر آبیاری عرق شرم، رنگ صورت او تا زمانی که آفتاب زرد خزان به لالهای رنگی تبدیل شده بود، حفظ شد.
هوش مصنوعی: امشب که حال و هوای عشق آرام گرفته بود، جانم به لب ساغر شراب رسیده بود.
هوش مصنوعی: درد و رنج برای رسیدن به محبوب و هدفی بزرگ است، وگرنه دوست خضر نمیتوانست عطش و کمبود خود را در آینه چشمانش ببیند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با او دلم به مهر و مودت یگانه بود
سیمرغ عشق را دل من آشیانه بود
بر درگهم ز جمع فرشته سپاه بود
عرش مجید جاه مرا آستانه بود
در راه من نهاد نهان دام مکر خویش
[...]
آن کس که مدح خان چو تو پادشاه بود
ترسان ز کید هرکس و ناکس چرا بود؟
در نیک و بد بسان شتر مرغ ناتمام
گه کند پر نماید و گه تیز تک بود
در خوابش ار ببینی کاسیب برتو زد
خرقه سبک بشوی که از خون سگ بود
دوشم بشمع روی چو ماهت نیاز بود
جانم چو شمع از آتش دل درگذار بود
در انتظار صید تذرو وصال تو
چشمم ز شام تا بگه صبح باز بود
از من مپرس حال شب دیرپای هجر
[...]
بیع و شرای آب همانا روا نبود
یا مال و جان آل نبی را بها نبود
یک جرعه کس چرا به عوض یا گرو نداد
گر خون و مالشان این هدر آن هبا نبود
میثاق و مهربانی و مردانگی مگر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.