گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
جویای تبریزی

شب که حالم زغم هجر تو دیگرگون بود

بر کفم ساغر می آبلهٔ پرخون بود

دیده دیدم که به خوناب جگر می غلتید

خبر از حال دلم نیست ندانم چون بود

معنیی نیست در این نشئه مگر با مجنون

[...]

غروی اصفهانی

عمری ار موسی کاظم ز جفا مسجون بود

در صدف گوهر بحر عظمت مکنون بود

مظهر غیب مصون بود و حجاب ازلی

اسم اعظم ز نخست از همه کس مخزون بود

ماه کنعان بُد و شد گاه تنزل در چاه

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه