ترا که برق بلا خوشه چین خرمن نیست
خبر ز حال من و تنگدستی من نیست
ترا رسد به غزال حرم سرافرازی
که در قلمرو چین این بیاض گردن نیست
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
ترا که برق بلا خوشه چین خرمن نیست
خبر ز حال من و تنگدستی من نیست
ترا رسد به غزال حرم سرافرازی
که در قلمرو چین این بیاض گردن نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چه داغها که مرا از غم تو بر تن نیست
چه چاکها که ز هجر تو در دل من نیست
کدام دجله که از اشک من نه چون دریاست
کدام خانه که از آه من چو گلخن نیست
مرا چو لاله ز داغ تو در لباس حیات
[...]
براه عشق تو جز اشک و آه با من نیست
از آن متاع چه بهتر که باب رهزن نیست
زبس گداختم از غم چنان سبک شده ام
که خون ناحق من نیز بار گردن نیست
بغیر دیده و دل کز غمت فروغ برند
[...]
فضای چرخ مقام نفس کشیدن نیست
مسوز شمع در آن خانه ای که روزن نیست
ز فکر عالم بالا سیه دل آسوده است
ملال پای گرانخواب را ز دامن نیست
ز سیر دایمی چرخ می شود معلوم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.