گنجور

 
صائب تبریزی

صرفِ بیکاری مگردان روزگارِ خویش را

پردهٔ رویِ توکّل ساز، کارِ خویش را

زادِ همراهان درین وادی نمی‌آید به کار

پُر‌کن از لَختِ جگر جَیب و کنارِ خویش را

شعلهٔ نیلوفری در محفلِ قدس است باب

دور‌کن اینجا ز خود دود و شرارِ خویش را

پردهٔ دام است خاکِ این جهانِ پرفریب

بندِ عُزلت بر‌مدار از پا شکارِ خویش را

یک سیه‌خانه است گردون از بیابانِ عدم

گردبادِ آن بیابان کُن غبارِ خویش را

گردِ راه از چهرهٔ سیلاب می‌شوید محیط

متّصل‌گردان به دریا جویبارِ خویش را

بر زرِ کامل‌عیار آتش گلستان می‌شود

فرصتی تا هست کامل‌کن عیارِ خویش را

گوشه‌گیری کشتیِ نوح است در بحرِ وجود

از کشاکش وارهان جسمِ نزارِ خویش را

تا در ایامِ خزان از زردرویی وارهی

در بهار از خود بیفشان برگ و بارِ خویش را

ای که در چشمِ خود از یوسف فزونی در جمال

از دو چشم خصم کن آیینه‌دارِ خویش را

یا خُمِ می، یا سبو، یا خشت، یا پیمانه کن

بیش ازین در پا میفکن خاکسارِ خویش را

نیست صائب قول را بی‌ فعل در دل‌ها اثر

بر نصیحت چند بگذاری مدارِ خویش را؟

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
غزل شمارهٔ ۸۲ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
سعدی

وه که گر من بازبینم روی یار خویش را

تا قیامت شکر گویم کردگار خویش را

یارِ بارافتاده را در کاروان بگذاشتند

بی‌وفا یاران که بربستند بار خویش را

مردم بیگانه را خاطر نگه دارند خلق

[...]

همام تبریزی

ما به دست یار دادیم اختیار خویش را

حاصلی زین به ندانستیم کار خویش را

بر امید آن که روزی کار ما گیرد قرار

سال‌ها کردیم ضایع روزگار خویش را

ریختی خون دلم شکرانه بر جان من است

[...]

امیرخسرو دهلوی

باشد آن روزی که بینم غمگسار خویش را

شادمان یابم دل امیدوار خویش را

شد دو چشمم ز انتظارش چار در راه امید

چار جانب وقف کردم هر چهار خویش را

شاید ار بر خاک خسپم همچو گل پر خون کنار

[...]

سیف فرغانی

ای بچشم دل ندیده روی یار خویش را

کرده ای بی عشق ضایع روزگار خویش را

کعبه رو سوی تو دارد همچو تو رو سوی او

گر تو روزی قبله سازی روی یار خویش را

عشق دعوی می کنی، بار بلا بر دوش نه

[...]

امیرعلیشیر نوایی

هرگه از تب زرد یابم گلعذار خویش را

در خزان رو کرده بینم نو بهار خویش را

در عرق افتد چو جسم ناتوانش بنگرم

غرقه بحر بلا جان نزار خویش را

از حرارت چون شود نازک تنش در اضطراب

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه