گرچه باشند آن دو زلف مشکبار از هم جدا
نیستند اما به وقت گیر و دار از هم جدا
مستی و مخموری از هم گرچه دور افتادهاند
نیست در چشم تو مستی و خمار از هم جدا
لرزد از بیم جدایی استخوانم بند بند
هر کجا بینم فلک سازد دو یار از هم جدا
نشأه و می را نماید با کمال اتحاد
از نگاهی چشم شور روزگار از هم جدا
یک دل صد پاره آید عارفان را در نظر
گرچه باشد برگ برگ لالهزار از هم جدا
سر به یک جا می گذارد این دو راه مختلف
مینماید گر به صورت زلف یار از هم جدا
متحد گردند با هم چشم چون بر هم نهند
هست اگر جانهای روشن چون شرار از هم جدا
از دل روشن، علایق را شود پیوند سست
ماه میسازد کتان را پود و تار از هم جدا
چند باشیم از حجاب عشق و استغنای حسن
در ته یک پیرهن، ما و نگار از هم جدا؟
آشناییهای ظاهر پردهٔ بیگانگی است
آب و روغن هست در یک جویبار از هم جدا
غافلی از پشت و روی کار صائب ورنه نیست
چون گل رعنا خزان و نوبهار از هم جدا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل به جدایی و فاصلههای ظاهری بین معشوق و عارف میپردازد. شاعر بیان میکند که اگرچه زلفهای معشوق از هم جدا هستند، اما در عمق وجود، آنها همچنان به هم پیوستهاند. تمایز بین مستی و خمار نیز در حالی که ظاهراً از هم دور افتادهاند، در چشم بیننده از هم جدا نیستند. شاعر از اضطراب جدایی و لرزش استخوانها صحبت میکند و اشاره میکند که با وجود جدایی ظاهری، در درون، همه چیز به هم پیوسته است. آشناییهای ظاهری نوعی حجاب محسوب میشود و نشان میدهد که عمق ارتباط واقعی به رغم جداییهای ظاهری وجود دارد. در نهایت، شاعر با زبان تجسمی و استعاری، احساسات عمیق خود را به نمایش میگذارد و به پیوندهای عمیق عشق و زیبایی اشاره میکند.
هوش مصنوعی: هرچند دو زلف مشکی که در هم تنیدهاند، از یکدیگر جدا نیستند، اما در مواقعی که دچار مشکل یا گرفتاری میشوند، از هم فاصله میگیرند.
هوش مصنوعی: مستی و حال خرابی هرچند از هم فاصله گرفتهاند، اما در نگاه تو این دو از هم جدا نیستند.
هوش مصنوعی: از ترس جدایی، تمام وجودم میلرزد و احساس درد میکنم. هر جا که چشمم به آسمان بیفتد، میبینم که دو دوست از یکدیگر دور شدهاند.
هوش مصنوعی: این بیت از شاعر به ما میگوید که نوشیدنی و جوانی، به نوعی با هم در ارتباط هستند و هر دو در یک وضعیت کامل و هماهنگ به تصویر کشیده میشوند. اما نگاهی مخرب و شرورانه که به روزگار نسبت داده میشود، میتواند این دو را از یکدیگر جدا کند و تاثیر بدی بر روی آنها بگذارد.
هوش مصنوعی: دلهای شکسته و پراکنده عارفان در نگاه آنها به یکدیگر یکپارچه و زیبا به نظر میآید، حتی اگر این دلها به اندازه گلبرگهای جداشده از لالهها باشند.
هوش مصنوعی: این دو مسیر که به ظاهر متفاوت به نظر میرسند، در حقیقت به یک نقطه میرسند. اگر از نمای زلف یار به آنها نگاه کنیم، گویی به دو طرف جداگانه رفتهاند، اما در عمق آنها به یک مقصد واحد ختم میشوند.
هوش مصنوعی: اگر جانی روشن و درخشان داشته باشیم، مانند شعلهای که از هم جدا میشود، وقتی که چشمهایمان را ببندیم، میتوانیم به هم نزدیک شویم و اتحاد پیدا کنیم.
هوش مصنوعی: دل پاک و روشن باعث میشود که پیوندهای عاشقانه سست شوند، مانند این که ماه در حالتی خاص، الیاف کتان را از یکدیگر جدا میکند.
هوش مصنوعی: چند وقتی میخواهیم از عشق و زیبایی که در دل یک پیراهن نهفته است، فاصله بگیریم؟ مگر ما و معشوق چقدر میتوانیم از هم دور باشیم؟
هوش مصنوعی: رابطههای ظاهری و آشناییهای سطحی در واقع نوعی بیگانگی را میسازند، مانند این که اگرچه آب و روغن در یک جویبار قرار دارند، اما به خاطر ماهیت متفاوتشان هرگز با هم ترکیب نمیشوند و از هم جدا هستند.
هوش مصنوعی: اگر غفلت نکنیم و از حقیقت پنهان عقب و جلو زندگی آگاه شویم، خواهیم دید که مانند گل زیبا، بهار و پاییز از هم جدا نیستند و در واقع دورههای مختلف زندگی به هم پیوستهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.