طمع بوسه از آن لعل شکر خا دارم
خیر از خانه در بسته تمنا دارم
چون قدح چشم به احسان صراحی است مرا
روزی خود طمع از عالم بالا دارم
چه کند با جگر سوخته چندین خار
دم آبی که من از آبله پا دارم
نیست از ریگ روان موج نفس سوخته را
لب خشکی که من از صحبت دریا دارم
دانه از دام به انداز رهایی چینم
توشه آخرت است آنچه ز دنیا دارم
نیست بی گوهر عبرت صدف عالم خاک
نه ز طفلی است اگر ذوق تماشا دارم
وحشت از دیدن مکروه فزون می گردد
نه ز حرص است اگر روی به دنیا دارم
تن خاکی که به معماری آن مشغولم
لب بامی است که از بهر تماشا دارم
در سیه خانه لیلی نبود مجنون را
این حضوری که من از پرده شبها دارم
صائب از محرمی شانه دلم صد چاک است
راه هر چند در آن زلف چلیپا دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به احساسات و آرزوهای عمیق خود اشاره میکند. او از طمع به بوسهای از محبوبی شیریننفس سخن میگوید و خواستار خیر و خوشی در زندگی است. او احساس میکند که زندگیاش مانند قدحی است که چشمش روی آن تأکید دارد و روزی را امیدوار است که از عالم بالا به او برسد. شاعر همچنین از درد و رنج درونی خود و ناامیدی ناشی از نبود عشق و محبت صحبت میکند. او به نوعی ناامیدی نسبت به دنیا اشاره دارد و میگوید هرچه دارد به عنوان توشهای برای آخرت خواهد بود. در نهایت، او به زیباییهای ظاهری و زشتیهای دنیا اشاره میکند و احساس انزوا و وحشت از مکروهات را در زندگیاش حس میکند.
تمامی این مفاهیم در شعر به زیبایی در هم تنیده شده و احساسات عمیق انسانی را به تصویر میکشند.
هوش مصنوعی: من آرزو دارم که بوسهای از آن لبهای شیرین و زیبا بگیرم و از خانهای که به روی من بسته شده است، امیدی در دل ندارم.
هوش مصنوعی: چشم من مانند پیالهای است که به لطف و بخشش پر از شراب است و من امید دارم که روزی خود را از عالم بالا دریافت کنم.
هوش مصنوعی: در اینجا سخن از درد دل و رنجی است که شخصی به خاطر زخمها و مشکلاتش دارد. او احساس میکند که با وجود همه زخمها و آلامی که دارد، نمیتواند به درستی با یک مشکل کوچک مانند خار دم آبی کنار بیاید. این بیانگر شدت و عمق درد و رنج اوست که حتی چیز کوچکی مانند خار نیز میتواند او را آزار بدهد.
هوش مصنوعی: در دل بیابان، حتی یک تکه ریگ هم نمیتواند مانند امواج دریا، عواطف عمیق من را تسکین دهد. من به خاطر صحبت با دریا، احساسات سوختهام را درک میکنم.
هوش مصنوعی: من دانهای که به دام افتاده را به دور میاندازم، زیرا تنها چیزی که از دنیا دارم، توشهای برای زندگی آخرت است.
هوش مصنوعی: این جهان خاکی بدون درسهای عبرتآموز همچون صدفی است که هیچ گوهر و گوهری درونش ندارد؛ از این رو، اگر من تمایل به تماشا و شناخت زیباییها دارم، هیچ عذری برای آن نیست که از ناپختگی و ناتوانی کودکانهام ناشی شده باشد.
هوش مصنوعی: نگرانی و ترس از چیزهای ناخوشایند بیشتر از آنچه که به خاطر طمع و حرص به دنیا باشد، به من دست میدهد.
هوش مصنوعی: بدن من مانند سازهای است که در حال ساخت آن هستم و این بدن، مثل بام خانهای است که به خاطر دیدن و تماشا در نظر گرفتهام.
هوش مصنوعی: در خانه تاریک لیلی، مجنون حضور ندارد؛ اما من حضوری دارم که از پرده شبها میآید.
هوش مصنوعی: دل من از جدایی بسیار گرفتار است و اگرچه در این دل پر از درد، به یاد آن موی پیچیده و زیبا هستم، باز هم نمیتوانم از چالشهای آن رهایی یابم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
منم این بی تو که پروای تماشا دارم
کافرم گر دل باغ و سر صحرا دارم
بر گلستان گذرم بی تو و شرمم ناید
در ریاحین نگرم بی تو و یارا دارم
که نه بر ناله مرغان چمن شیفتهام
[...]
مدتی شد که من از عشق تو سودا دارم
غم و اندوه تو را در دل و جان جا دارم
یوسف مصر ملاحت شدی ای جان عزیز
ور نه من با تو چرا مهر زلیخا دارم
گوئیم دست بدار از خود و در ما پیوند
[...]
دیده پر نم ز غم زمزم و بطحا دارم
دیدن کعبه بدین دیده تمنا دارم
راویه چشم تر و زاد غم و راحله شوق
بهر این ره همه اسباب مهیا دارم
خار پایم شده خاک وطن ای کاش کند
[...]
قطره بی سرو پایم دل دریا دارم
ذره خاکم و پیشانی صحرا دارم
نیست از سیل گرانسنگ حوادث خطرم
خانه در کوچه گمنامی عنقا دارم
همچو شبنم چه به مجموعه گل دل بندم؟
[...]
همه جانب قدم مرحلهپیما دارم
روشناس غم عشقم، همهجا جا دارم
غیرتم با تو چنان است که شبها به خیال
جنگ پهلوی تو با صورت دیبا دارم
از پی نقش پی ناقه نیم سرگردان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.