گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صائب تبریزی

سوختم بس که به دنبال تمنا رفتم

مردم از بس که پی آتش سودا رفتم

منم آن سیل که صد بار شدم زیر و زبر

تا از این وادی خونخوار به دریا رفتم

سرمه گردید نفس در جگر سوخته ام

تا به کنه دل خود همچو سویدا رفتم

می زدم جوش طرب در دل خم چون می ناب

به چه تقصیر به پیمانه و مینا رفتم؟

عرق سعی به مقصود رسانید مرا

بر بساط گهر از آبله پا رفتم

این زمان راه به پای دگران می سپرم

من که صد بادیه را سلسله بر پا رفتم

(جلوه گل نزند راه تماشای مرا

من که از کار ز حسن چمن آرا رفتم)

(درد عشق است خداداد، و گر نه صد بار

من بیچاره به دریوزه دلها رفتم)

 
sunny dark_mode