بیقرار عشق در یک جا نمی گیرد قرار
کوه اگر لنگر شود دریا نمی گیرد قرار
آسمان بیهوده در اندیشه تسخیر ماست
باده پر زور در مینا نمی گیرد قرار
دیو را شیشه سر بسته نتوان بند کرد
هیچ دل در قبه خضرا نمی گیرد قرار
بخیه نتوان زد به شبنم دیده خورشید را
خواب در چشم ودل بینانمی گیرد قرار
رشته شیرازه اوراق افلاکیم ما
نظم عالم بی وجود مانمی گیرد قرار
تا نظر بازست، دل در سینه دارد اضطراب
شمع بی فانوس در صحرا نمی گیرد قرار
می دود درکوچه وبازار آخر راز عشق
این شرر در سینه خارا نمی گیرد قرار
غیر دل کز پهلوی من برنخیزد روزوشب
هیچ پیکان دربدن یک جا نمی گیرد قرار
غیر دریا، سیل در هر جا بود زندان اوست
عاشق شوریده در دنیا نمی گیردقرار
پرتو خورشید بستر بر سر دریا فکند
عکس او در چشم خونپالانمی گیرد قرار
هر که چون دل کوچه گرد زلف وکاکل گشته است
در فضای جنت المأوی نمی گیرد قرار
شیشه ساعت بود گردون وغم ریگ روان
یکدم از گردش غم دنیا نمی گیرد قرار
محنت دنیابه نوبت سیر دلها می کند
کاروان ریگ دریک جا نمی گیرد قرار
عاقبت از خانه آیینه هم دلگیر شد
در بهشت آن شوخ بی پروا نمی گیرد قرار
گر نباشد گوشه چشم غزالان در نظر
یک نفس مجنون درین صحرا نمی گیرد قرار
بوی پیراهن سفیدی می برد از چشم ما
ابر دایم بر دریا نمی گیرد قرار
روح قدسی چون کند لنگر درین وحشت سرا؟
کوه در دامان (این) صحرا نمی گیرد قرار
کوه غم لنگر نیفکنده است صائب دردلش
نقش پای هرکه در خارا نمی گیرد قرار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیقراری و عشق میپردازد، بیان میکند که عشق در هیچ جا قرار نمیگیرد و همه چیز در حال حرکت و تغییر است. کوه و دریا، آسمان و همهی عوامل طبیعی و انسانی در تلاشند که چیزی را به بند بکشند اما در نهایت هیچ یک موفق نمیشوند. دل عاشق همواره در تلاش برای ارتباط با معشوق است و نگران است که لحظهای را از دست ندهد. حتی در بهشت نیز آرامش وجود ندارد و هر جا که عشق باشد، بیقراری و آشفتگی نیز وجود دارد. شاعر به ناپایداری دنیا و غم انسانی نیز اشاره دارد و در نهایت، میگوید که هیچ چیزی نمیتواند از این بیقراری بکاهد.
هوش مصنوعی: عاشق بیقرار هیچگاه در یک مکان آرامش پیدا نمیکند، مثل کوه که اگر به دریا تکیه کند، نمیتواند آرامش داشته باشد.
هوش مصنوعی: آسمان بدون دلیل به فکر تسلط بر ماست و شراب قوی در جام آرامش نمی گیرد.
هوش مصنوعی: شما نمیتوانید دیوی را که در شیشه قرار دارد، به راحتی کنترل کنید و هیچ دلی در مسجد بزرگ (که به عنوان قبه خضرا شناخته میشود) آرامش نخواهد یافت.
هوش مصنوعی: چشمها مانند شبنم لطیفاند و نمیتوان امید و آرامش را به راحتی به آنها بازگرداند؛ خورشید، که نماد روشنی و زندگی است، در خواب دلانگیز بینندگان نمیتواند آرامشی به ارمغان بیاورد.
هوش مصنوعی: ما مانند رشتهای هستیم که اوراق آسمان را به هم وصل میکند و بدون وجود ما، نظم جهان به هم میریزد و آرامش نمییابد.
هوش مصنوعی: دل وقتی که نگرانی دارد، مانند شمعی در بیابان است که بدون داشتن فانوس نمیتواند آرامش پیدا کند. این دل، در انتظار دیدن چهره محبوب است و تا زمانی که او را نمیبیند، در حال اضطراب و ناآرامی به سر میبرد.
هوش مصنوعی: در کوچه و بازار، عشق به شدت در حال حرکت است و این شعلهای که در دل من زبانه میکشد، نمیتواند آرامش پیدا کند.
هوش مصنوعی: غیر از دل من که برای یاد تو آرام نمیگیرد، هیچ چیز دیگری نمیتواند در من آرامش پیدا کند. در واقع، هیچ گلوله یا تیر در بدنم نمیتواند در یک نقطه استراحت کند.
هوش مصنوعی: جز دریا، هر جایی که سیل باشد، برای عاشق دیوانه، زندان است و او در این دنیا آرامش نمییابد.
هوش مصنوعی: نور خورشید بر روی دریا تابیده میشود و تصویر آن در چشمان کسانی که وقت خود را صرف نگریستن به این زیبایی میکنند، میافتد و آنها هرگز آرامش نمییابند.
هوش مصنوعی: هر کسی که به خاطر زیباییهای محبوبش دلباخته و دچار غم هجران شده است، هرگز نمیتواند در آرامش و آسایش زندگی کند.
هوش مصنوعی: ساعت دنیا مانند شیشهای است که گردان است و غمهای آن همچون ریگ روان و بیثبات میباشد. این غمها حتی برای لحظهای فرد را آرام نمیگذارند.
هوش مصنوعی: درد و رنج های دنیا به نوبت بر دل ها تأثیر میگذارد، مانند کاروانی از شن که در یک مکان ثابت نمیماند و بیقرار است.
هوش مصنوعی: در نهایت، حتی آیینهخانه هم به دلزدگی دچار شد و آن معشوقهی بازیگوش در بهشت آرامش نمییابد.
هوش مصنوعی: اگر زیبایی و جذابیت غزالها در چشم نباشد، مجنون هرگز در این بیابان آرامش نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: بوی پیراهن سفیدی ما را به یاد چیزی میاندازد و دائماً مانند ابرهایی که بر روی دریا در حال حرکتاند، ذهن ما را درگیر میکند و آرامش نمییابد.
هوش مصنوعی: روح قدسی چگونه میتواند در این فضای بیرحم و وحشتناک آرام بگیرد؟ کوه هم در دامان این دشت نمیتواند آرامش پیدا کند.
هوش مصنوعی: غم مانند کوهی سنگین بر دل صائب نشسته است و در دل او تأثیرگذار است. هر کسی که نتواند بر سنگ سخت زندگی تسلط یابد، آرامش را نخواهد یافت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یادش از شوخی به دل ما را نمی گیرد قرار
پرتو خورشید در دریا نمی گیرد قرار
سوز عشقت چون شرر در کاغذ آتش زده
در سراپایم دمی یکجا نمی گیرد قرار
رحشتم از بسکه با آزادگی خو کرده است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.