داغ از جگر سوختگان دیر برآید
خورشید ز مغرب به قیامت بدر آید
در هرنظر آن چهره به رنگ دگر آید
چون عاشق رخسار تو یکرنگ برآید
آن چشم نه خوابی است که تعبیر توان کرد
آن زلف شبی نیست به افسانه سرآید
در هر شکنی دام تماشاست مهیا
از زلف گرهگیر تو چون دل بدرآید
از پرتو آن صبح بناگوش عجب نیست
گرآب شود رنگ وز چشم گهرآید
شد آب در گوش تو زان صبح بناگوش
خشک از قدح شیر برون چون شکر آید
از خود خبر آمدنش بیخبرم کرد
ای وای اگر از در من بیخبر آید
برسینه ما قدرشناسان جراحت
تیری که خطا گشت فزون کارگر آید
ذوقی که ز پیغام تو دل یافت نباید
آن کس که عزیزش ز سفر بیخبر آید
در عالم افسرده چو دلسوخته ای نیست
از سنگ به امید چه بیرون شرر آید
با صد دل بیغم چه کندیک دل محزون
دیوانه محال است به اطفال برآید
هر برگ درین باغ شود دامن پرسنگ
روزی که مرا نخل تمنا به برآید
چون لاله محال است شود شسته به باران
رنگی که به رخسار به خون جگر آید
روشن شود از نقش قدم شمع امیدش
هر راهنوردی که مرا بر اثر آید
باریک چو خط شد نگه موی شکافان
تا آن دهن تنگ که را در نظر آید
سوزد دل سنگ از ناله ناقوس
صائب اگر از گوشه بتخانه برآید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره احساسات عمیق عشق و درد جدایی است. شاعر به تصویرسازیهای زیبایی از چهره محبوب و تأثیر آن بر روح و روان عاشق میپردازد. او به وضعیت دلسوختهای اشاره میکند که در انتظار آمدن محبوب است و عواطفی همچون امید و ناامیدی را به تصویر میکشد. شاعر با استفاده از تمثیلها و تصاویر زیبا، احساسات و اضطرابهای ناشی از عشق را بیان میکند و نشان میدهد که چگونه محبوب میتواند زندگی عاشق را تحت تأثیر قرار دهد. در نهایت، شعر به بطالت انتظار و فراموشی اشاره میکند و حالتی از افسردگی و ناامیدی را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: درد و رنجی که در دل سوختگان وجود دارد، به مرور زمان آشکار میشود و در نهایت، روزی خواهد رسید که حقیقت به صورت واضحی خود را نشان دهد.
هوش مصنوعی: در هر نگاه، آن چهره به گونهای جدید و متفاوت دیده میشود، اما عشق من به چهرهات همیشه ثابت و یکرنگ باقی میماند.
هوش مصنوعی: چشم او خواب و خیالی نیست که بتوان آن را تعبیر کرد، و آن زلف نیز شب نیست که به آسانی بتوان در موردش داستان سرایی کرد.
هوش مصنوعی: در هر کار و تنشی که پیش میآید، زیبایی و جذابیت آن به خاطر وجود تو و زلفهای گرهخوردهات است، به گونهای که وقتی دل شخصی آزاد میشود، همه چیز دگرگون میشود.
هوش مصنوعی: در اثر نور آن صبح زیبا، عجیب نیست اگر رنگها تغییر کنند و از چشمان زیبا، اشک جاری شود.
هوش مصنوعی: صبحی که دمید، آب در گوش تو نشسته و نوشیدن شیر از جام خشک تو مانند شکر میرسد.
هوش مصنوعی: من از آمدن او هیچ اطلاعی ندارم، وای به حال من اگر بدون اطلاع از درگاه من وارد شود.
هوش مصنوعی: بر سینه ما کسانی که قدردان هستند، زخم تیری که اشتباهی به ما خورده، بیشتر سودمند خواهد بود.
هوش مصنوعی: آن کسی که عزیزش از سفر به خانه برمیگردد، نباید از شادی و سرور پیغام تو بیخبر باشد.
هوش مصنوعی: در دنیا کسی نیست که مانند دل شکسته و غمگینی باشد. پس از سنگ، چه انتظاری میتوان داشت که جرقهای از آن بیرون بیاید؟
هوش مصنوعی: با وجود صد دل شاداب، چه کسی میتواند درد یک دل غمگین را حس کند؟ این وضعیت برای یک دیوانه غیرممکن است که به خوشحالی بچهها نزدیک شود.
هوش مصنوعی: هر برگ در این باغ میتواند به معنای یک دامنی پوشیده از سنگ باشد؛ روزی که آرزوی من به حقیقت بپیوندد.
هوش مصنوعی: چون لاله نمیتواند رنگی که از خون جگر میخورد را با باران شسته و پاک کند.
هوش مصنوعی: شمع امید من به روشنایی خود، هر مسافری که به سراغم بیاید را راهنمایی میکند.
هوش مصنوعی: نگاه باریک و ظریف مانند رشتهای از مو، به آن دهان کوچک و تنگ که در نظر میآید، اشاره میکند.
هوش مصنوعی: دل سنگی هم از صدای ناله ناقوس به شدت میسوزد، اگر این صدا از گوشه معبد قیام کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر روز مرا عشق نگاری بسر آید
در باز کند ناگه و گستاخ در آید
ور در بدو سه قفل گران سنگ ببندم
ره جوید و چون مورچه از خاک برآید
ور شب کنم از خانه بجای دگر آیم
[...]
هرگه که مرا ز آمدن تو خبر آید
از جان و دلم انده دیرینه برآید
بسیار عنا دیدم در کان گهر من
از بخت همی کانم نزد گهر آید
هر روز من از آمدنت شاد کنم دل
[...]
آخر چو بود عمر همه کام برآید
شب گر چه بود تیره هم آخر سحر آید
هر نکته که از زهر اجل تلختر آید
آن را چو بگوید لب تو چون شکر آید
در چاه زنخدان تو هر جان که وطن ساخت
زود از رسن زلف تو بر چرخ برآید
هین توشه ده از خوشه ابروی ظریفت
[...]
گر صبر کنی ور نکنی موی بناگوش
این دولت ایام نکویی به سر آید
گر دست به جان داشتمی همچو تو بر ریش
نگذاشتمی تا به قیامت که بر آید
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.