گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صائب تبریزی

نسوزد دل به آه گرم من چرخ بد اختر را

ز دود تلخ پروا نیست چشم سخت مجمر را

منم کز تیره بختی ها ندارم صبح امیدی

وگرنه در سواد دل بهاری هست عنبر را

به حرف و صوت مهر خامشی را بر مدار از لب

سپر داری کن از تاراج مور این تنگ شکر را

دل قانع ز احسان کریمان است مستغنی

به آب تلخ دریا احتیاجی نیست گوهر را

نسوزد پرده شرم و حیا را باده روشن

ز آتش نیست پروایی پر و بال سمندر را

ز آب زندگی آیینه هم زنگار می گیرد

بود ظلمت نصیب از چشمه حیوان سکندر را

گران بر خاطر آزادمردان نیست کوه غم

ز بار دل نمی گردد دو تا قامت صنوبر را

 
sunny dark_mode