قدم از صدق درین مرحله می باید زد
می لعل از قدح آبله می باید زد
می شود دانه انگور به مهلت می ناب
مهر طاقت به لب پر گله می باید زد
فرض عین است بر آزاده روان عزت خار
قطره با چشم درین مرحله می باید زد
سوخت هرکس پی ما سوخته جانان برداشت
آب بر آتش این قافله می باید زد
نیست جز پیچ و خم این مرحله را راه دگر
دست مردانه درین سلسله می باید زد
می شود بزم می از لنگر تمکین بی ذوق
باده با مردم بی حوصله می باید زد
صائب از خار به تعجیل گذشتن ستم است
همه را بر محک آبله می باید زد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.