گل بس که شرم ازان رخ پر خط و خال داشت
آیینه در کف از عرق انفعال داشت
از چشم دام می کند امروز خوابگاه
مرغی که وحشت قفس از نفس بال داشت
فیروز جنگ گشت دل شیشه بار ما
در کوچه ای که سنگ حذر از سفال داشت
زیر سیاه خیمه لیلی نشسته بود
مجنون اگر چه چشم به چشم غزال داشت
جز دود دل نچید گلی از وصال شمع
فانوس ساده لوح چها در خیال داشت
امروزه خنده طرح به گلزار می دهد
آن روزگار رفت که صائب ملال داشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شب دیده ام مشاهده ی آن جمال داشت
هرچند گریه کرد و لیکن وصال داشت
از نازکی نداشت تنش طاقت نظر
حیران آن گلم که چه نازک نهال داشت
رخ بر فروز بر همه کس تا ابد بتاب
[...]
اندیشه در نزاکت معنی کمال داشت
حسن فروغ مهر نقاب هلال داشت
شیرازهٔ غبار هوسگشت خجلتم
خاکم تسلی از عرق انفعال داشت
دل رفت از برم به فسون هوای وصل
[...]
تا بود داغها، دل آزرده حال داشت
این مرغ پرشکسته، چمن زیر بال داشت
در گلشن از جمال تو، ای آفتاب روی
شبنم نبود، گل عرق انفعال داشت
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.