میِ دوساله نشاطش کم از جوانی نیست
شرابِ کهنه کم از عمرِ جاودانی نیست
که باز حرفِ گلوگیر توبه را سر کرد؟
که در بدیههٔ مینایِ می روانی نیست
ز جادهٔ سخنِ راست پای بیرون نِه
که هیچ علم چو علمِ مزاجدانی نیست
چهسان به خامه دهم شرحِ اشتیاقِ تو را؟
چو شمع سوزشِ پنهانِ من زبانی نیست
به زیرِ منّتِ خشکِ خضر مرو، زنهار
که آبِ روی کم از آبِ زندگانی نیست
میار سر ز گریبانِ چَه برون، یوسف
که رحم در دلِ سنگینِ کاروانی نیست
به شاخسارِ قفس واگذار مرغِ مرا
که بال بسته شکستِ من آشیانی نیست
مکش به طعن گرانجانیم ز بیدردی
که برفشاندنِ جان آستینفشانی نیست
قسم به عزلتِ عنقا که کویِ خاموشان
به آرمیدگیِ مُلکِ بینشانی نیست
به گوشهای بنشین و خموش شو صائب
کنون که رونقِ بازارِ نکتهدانی نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تلخی و دشواریهای زندگی اشاره میکند. او از نشاط و شادابی خود میگوید که با وجود گذشت زمان همچنان زنده و جوان است. شاعر به توبه و سخن راست اشاره میکند و میسازد که هیچ علمی بر علم مزاج برتری ندارد. او از عشق و اشتیاقی سخن میگوید که غیرقابل توصیف است و اشارهای به ناپایداری و کمبود زندگی دارد. در ادامه، از شخصیتها و نمادهایی مانند خضر و یوسف یاد میکند و به شکسته شدن و نرسیدن به آرامش اشاره میکند. در پایان، از خلوت و سکوت سخن میگوید و میخواهد که در این شرایط جدید، گوشهنشینی را در پیش گیرد چرا که زمان نتایج مفید را در بر ندارد.
هوش مصنوعی: شراب دوساله هم به اندازه جوانی شاداب و سرزنده است و شراب کهنه هم از عمر جاودانی چیزی کم ندارد.
هوش مصنوعی: چه کسی دوباره موضوع توبه را پیش کشیده است؟ وقتی که در دنیای خوشی و لذت، جایی برای این چیزها وجود ندارد.
هوش مصنوعی: از راه حقیقت کلام منحرف نشو، زیرا هیچ دانشی مانند علم حال و مزاج انسان اهمیت ندارد.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم با نوشتن، احساس وابستگی و اشتیاق تو را بیان کنم؟ زیرا شعلهی پنهان درد و سوز من قابل بیان نیست.
هوش مصنوعی: از تحت تأثیر کسی که فقط به ظاهر و ظواهر اهمیت میدهد، دوری کن. مراقب باش که آبروی تو کمتر از آب زندگی نیست و باید به آن اهمیت بدهی.
هوش مصنوعی: سرت را از دامن چَه بیرون نیاور، زیرا یوسف (منظور گنج یاب) در دل کسانی که در سختیها فرو رفتهاند، جایی ندارد.
هوش مصنوعی: پرندهام را به شاخههای قفس بسپارید، زیرا دیگر جایی برای پرواز ندارم و شکستهایم مانع از پیدا کردن آشیانهای برای من شده است.
هوش مصنوعی: به دیگران طعنه نزن، چون از درد و رنج خود بیخبر هستی. زیرا ابراز احساسات و عشق، به مانند برف پاشیدن، نیازی به ناز و ادا ندارد.
هوش مصنوعی: به گردن میگیرم که در جای دوری که پرندگان mythical زندگی میکنند، آرامش و سکوتِ واقعی در دنیایی که هیچ نشانهای از آن نیست، وجود ندارد.
هوش مصنوعی: به جایی برو و ساکت بمان، صائب جان، زیرا اکنون زمان مناسبی برای بیان نکتهها و دانستن نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا که هیچ نصیبی ز شادمانی نیست
بسی تفاوتم از مرگ و زندگانی نیست
بروزگار جوانی اگر ترا رنگیست
مرا بجز سیبی رنگی از جوانی نیست
ز من فلک عوض عشوه عمر می خواهد
[...]
خوش است عمر دریغا که جاودانی نیست
پس اعتماد بر این پنج روز فانی نیست
درخت قد صنوبر خرام انسان را
مدام رونق نوباوهٔ جوانی نیست
گلیست خرم و خندان و تازه و خوشبوی
[...]
اگرچه یار مرا هیچ مهربانی نیست
ورا چو من به جهان هیچ بنده جانی نیست
فدای جان عزیزش هزار جان و جهان
مرا مودّت و عشق رخش نهانی نیست
یقین که در دل تو نیست مهربانی نیز
[...]
بقای عمر در این خاکدان فانی نیست
جهان پر از غم و امید شادمانی نیست
گل مراد از این آب و گل چه میجوئی
که در ریاض جهان بوی کامرانی نیست
برای صحبت یاران مهربان کریم
[...]
کدام زخم که بر من ز دلستانی نیست
کدام خاک کش از خون ما نشانی نیست
بخوشدلی نه که خاموشم از تو چون صورت
هزار غم ز تو دارم مرا زبانی نیست
مراست جانی و خواهم به پات افشاندن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.