با زلف کار نیست رخ یار دیده را
ره می گزد چو مار، به منزل رسیده را
بی حسن نیست خلوت آیینه مشربان
معشوق در کنار بود پاک دیده را
بسیار زخم هست که خاک است مرهمش
نتوان به رشته دوخت دهان دریده را
دایم ز خوی خود کشد آزار بدگهر
خون است شیر، کودک پستان گزیده را
زندان جان پاک بود تنگنای جسم
در خم قرار نیست شراب رسیده را
ما را مبر به باغ که از سیر لاله زار
یک داغ صد هزار شود داغ دیده را
از درد بی خبر بود آن کس که می کند
با سگ گزیده نسبت مردم گزیده را
با قد خم ز عمر اقامت طمع مدار
در آتش است نعل، کمان کشیده را
در بحر تنگ ظرف جهان، چند چون حباب
در دل گره کنم نفس آرمیده را؟
از صحبت خسیس حذر کن که می شود
یک برگ کاه، مانع پرواز دیده را
در علم آشنایی آن چشم عاجزست
صائب که رام کرد غزال رمیده را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف دردها و رنجهایی میپردازد که انسانها در زندگی با آنها مواجه هستند. شاعر از زخمها و مشکلات مختلفی صحبت میکند که نمیتوان به راحتی آنها را درمان کرد. همچنین به مشکلات ناشی از ارتباطات ناپسند اشاره میکند و بر اهمیت همراهی با افراد درست و پرهیز از دوستان بیارزش تأکید میکند. در نهایت، شاعر به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره میکند و میگوید که عشق واقعی و پاک در کنار او نمایان میشود. این اشعار به طور کلی به ابراز احساسات عمیق و نگرانیهای وجودی میپردازد.
هوش مصنوعی: زلف یار کارش آسان نیست، همچون ماری که به آرامی حرکت میکند. وقتی به هدف میرسد، راه خود را مییابد.
هوش مصنوعی: در خلوتی که معشوق قرار دارد، زیبایی و دلنشینی وجود ندارد اگر که حسن و زیبایی در آن نباشد. در کنار معشوق، فقط کسی میتواند از عشق و زیبایی لذت ببرد که پاک و بیآلایش باشد.
هوش مصنوعی: زخمهای زیادی وجود دارند که فقط خاک میتواند آنها را درمان کند و نمیتوان برای زخمهای عمیق و باز، هیچ چارهای اندیشید.
هوش مصنوعی: همیشه از طبیعت بد خود رنج میبرد. مانند اینکه شیر، که ذاتش خونخوار است، کودک را که از پستان میمکد، آزار میدهد.
هوش مصنوعی: زندانی شدن روح پاک در این بدن محدود است. در زمان حال، دیگر حسرتی برای نسبت دادن شراب رسیده وجود ندارد.
هوش مصنوعی: ما را به باغ مبر که از گشت و گذار در گلزار، صدها درد و رنج بر دل داغدیده میگذرد.
هوش مصنوعی: کسی که از درد و رنج آگاه نیست، نمیتواند درک کند که چگونه باید با کسی که از جانب سگ گزیده شده، رفتار کند، مخصوصاً اگر خودش هم تجربهای از گزیدگی نداشته باشد.
هوش مصنوعی: به خاطر قد خمیدهات و عمر کوتاهت، به آینده امیدی نداشته باش. مانند دمی است که با نعل آتش در کمان کشیده شده، آماده برای رها شدن و در مسیر خطر قرار دارد.
هوش مصنوعی: در دنیای محدود و کوچک این جهان، چند بار میتوانم مانند حبابها نفس ایستاده را در دل بگذارم و به ماندن وادارش کنم؟
هوش مصنوعی: از گفتگو با آدمهای بخیل دوری کن، زیرا یک حرف بیارزش میتواند مانع دیدن زیباییها و شگفتیهای دنیا شود.
هوش مصنوعی: چشمی که در علم و آگاهی ناتوان است، نمیتواند به خوبی یک غزال وحشی را که فرار میکند، رام کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
از تو نوشت و داد دل آرمیده را
غم نامه های شسته و صد ره دریده را
شادم که در تپیدن خاصی فکنده ام
هر ذره از وجود دل آرمیده را
الماس ریزه کس نخرد در دیار عشق
[...]
بردیم باز بر سر نظاره دیده را
کردیم رام دیده نگاه رمیده را
بردیم نام دلبر و کردیم بیقرار
این خون آرمیده عمری طپیده را
سیلاب غصهام ز درون جوش میزند
[...]
تا یافتم رسایی دست کشیده را
آورده ام بچنگ مراد رمیده را
عریان تنی خوشست ولی ذوق دیگرست
جیب دریده دامن در خون کشیده را
کاری اگر ز صورت بیمعنی آمدی
[...]
طاقت کجاست روی عرقناک دیده را؟
آرام نیست کشتی طوفان رسیده را
شبنم ز باغبان نکشد منت وصال
معشوق در کنار بود پاک دیده را
با هیچ بد گهر نشود چرخ سینه صاف
[...]
خوشدل کند خیال تو هجرانکشیده را
آتش گل است دیده گلشنندیده را
تا آب دیده خون نشود بر زمین مریز
در شیشه واگذار می نارسیده را
تسلیم شو که اجر شهادت نمیدهند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۹ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.