دگربار از جلوس شاه دوران
دو چندان شد نشاط اهل ایران
نشست از نو خدیو هفت اقلیم
مربع بر سریر چار ارکان
ز روزافزونی اقبال و دولت
صفی الله، شد سلطان سلیمان
به دولت تکیه زد بر مسند جم
سلیمان خاتم فرمانروایان
مزاج اشرف از گرداندن نام
برآمد ز انحراف از لطف یزدان
ز تخت سلطنت شد عالم افروز
چو از بیت الشرف خورشید تابان
دگربار اختر صاحبقرانی
شد از پیشانی دولت فروزان
سلیمان وار خواهد راند ازین نام
به جن و انس و وحش و طیر فرمان
ز جشن نامی صاحبقران، شد
سراپای فلک یک چشم حیران
سر منبر رسید از خطبه بر عرش
رخ زر شد ز نقش سکه خندان
سر تسلیم را یکسر نهادند
همه گردنکشان بر خط فرمان
ز تاج زرنگار تاجداران
جهان شد باغ زرین سلیمان
چو صحن آسمان شد پر ستاره
زمین از سجده زرین کلاهان
ز شکرخنده صبح طرب شد
بساط آفرینش شکرستان
زمین شد صفحه مسطر کشیده
رسید از بس به هر جا مد احسان
نگین نقش مرادی را که می خواست
به دست آورد در دور سلیمان
پریشانی ز دلها رخت بربست
ز جمعیت شد این سی پاره قرآن
چنان محکوم فرمانش جهان شد
که نافرمان نمی روید ز بستان
ازین جان جهان آفاق جان یافت
اگر شد زنده خضر از آب حیوان
ز شادی استخوان در پیکر خلق
به زیر پوست شد چون پسته خندان
نریزد گوهر از تار گسسته
ز بس شد منتظم اوضاع دوران
ز نور رای او در دیده ها شد
چراغ روز، خورشید درخشان
جواهر سرمه اهل نظر شد
ز فیض مقدمش خاک صفاهان
ز خیراندیشی او گشت از بیم
شرارت چون شرر در سنگ پنهان
ز امنیت به چشم پاسبانان
رگ خواب فراغت گشت مژگان
بود تیغ کج او دال بر فتح
شود چون ماه نو هر جا نمایان
کند کار جهان را راست چون تیر
برآید چون کمان او ز قربان
دهد سد سکندر کوچه چون نیل
چو آید توسن عزمش به جولان
چو نخل موم از خورشید گردد
ز برق تیغ او رومی گریزان
سپاه روسیاه هند گردد
چو بز از عطسه تیغش گریزان
ز تیغ کج کند همچون کجک محو
سیه مستی ز مغز زنده فیلان
ز برق تیغ عالمسوز او لعل
شود خون در جگرگاه بدخشان
بود دست ولایت پشتبانش
نگردد خصم ازو چون روی گردان؟
رساند جوهر تیغش نسب را
به صلب ذوالفقار شاه مردان
اگر بر کوه آهن حمله آرد
شود چون قطره سیماب لرزان
به هر فوجی که رو آرد به اقبال
شود چون ابر از صرصر پریشان
ندارد شهسواری همچو او یاد
ز شاهان جهان این سبز میدان
گذارد از شکوهش سینه بر خاک
گر آرد رخش رستم در ته ران
به شیران شکاری برق تیغش
کند انگشت زنهاری نیستان
شود چون ابر از سرعت فلک سیر
کند بر کوه اگر اجرای فرمان
شود جاری ز امرش چشمه از سنگ
ز نهیش شیر برگردد به پستان
به دور حفظ او بتوان گذر کرد
به بال کاغذین از آتش آسان
چو سبابه ز انگشتان دیگر
سرافراز لوای اوست ایمان
ز امثال و ز اقران است ممتاز
چو بسم الله از آیات قرآن
گشاد جبهه از خلقش دلیل است
که باشد کعبه در ناف بیابان
ز عریانی بود در حشر ایمن
به جرم هر که پوشانید دامان
صدا از کوه حلمش برنگردد
شود سیل بهاران گر خروشان
گران گردد ز گوهر دامن خاک
سبک سازد چو دست گوهرافشان
گذارد بحر پشت دست بر خاک
به پیش ابر احسانش ز مرجان
دهد گر حاصل دریا به سایل
همان از شرم گردد گوهرافشان
نهان شد جغد چون گنج از نظرها
شد از عدلش ز بس آباد ویران
به این درگاه از آغاز دولت
نمودند التجا پیوسته شاهان
به عزم اقتباس نور دولت
به این دولتسرا آمد ندرخان
همایون از اجاق جد او کرد
چراغ دولت خود را فروزان
به این درگاه بابر التجا کرد
چو عاجز شد ز جنگ اهل توران
به غیر از شاه ایران نیست شاهی
خدیو تاج بخش از شهریاران
به محراب اجابت می کند پشت
ازین در هر که گردد روی گردان
ازین عید جلوس تازه گردید
همه روی زمین یک روی خندان
شب و روز جهان در دلگشایی
به میزان عدالت گشت یکسان
ز حسن عهد این شاه جوان بخت
جوانی را ز سر بگرفت دوران
نشاط این زمان بهجت افزا
به جوش آورد خون نوبهاران
به روی خلق از ابر گهربار
گشود ابواب رحمت لطف یزدان
به شان خاک، نازل گشت از ابر
هزاران آیه رحمت ز باران
زمین از سبزه شد تخت زمرد
ز لاله کوه شد کان بدخشان
به آب گوهر از دلها فرو شست
غبار کلفت و غم ابر نیسان
شد از گلهای الوان بیضه خاک
به زیر شهپر طاوس پنهان
زبان شکر جای سبزه روید
درین فصل بهار از باغ و بستان
مبارکباد شد یکسر درین فصل
سرود عندلیبان گلستان
الهی تا به گرد مرکز خاک
بود پرگار نه افلاک، گردان
فلک ها بر مراد او کند دور
چو انگشتر به فرمان سلیمان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره خوشحالی و شادابی دوباره مردم ایران به خاطر جلوس شاه سلیمان است. غزل به وصف قدرت و بخت بلند او میپردازد که بر مسند سلطنت نشسته و به عنوان سلطان فرمانروایان شناخته میشود. در این دوران، جهان به نظم و آرامش دست یافته و همه موجودات از جن و انس تا پرندگان و وحوش تحت فرمان او هستند. سلطنت سلیمان به مانند خورشیدی درخشان است که به زمین نور میبخشد و انبوهی از خیر و برکت به همراه دارد.
در این زمان، دلها از غم و ناراحتی رهایی مییابند و به خاطر حسن نیت شاه، عدالت در جامعه برقرار میشود. همچنین، طبیعت به جمالی دلربا و پر از سبز و شکوفه تبدیل میشود و باران رحمت خداوند بر سرزمین نازل میگردد. به طور کلی، شعر به پیامهای خوشبختی، رهایی، و عدالت در دوران سلطنت سلیمان اشاره دارد و برای این دوران عید و فصلی شاداب را تهنیت میگوید.
هوش مصنوعی: بار دیگر با حضور پادشاه زمان، شادابی و نشاط مردم ایران دوچندان شد.
هوش مصنوعی: حاکم بار دیگر بر تخت سلطنت نشست و بر چهار پایه قدرت استوار شد و بر تمامی سرزمینها فرمانروایی کرد.
هوش مصنوعی: به دلیل افزایش شانس و خوشی در زندگی صفی الله، او به مقام سلطنت سلیمان رسید.
هوش مصنوعی: با اتکا به قدرت و ثروت، بر تخت سلطنت سلیمان نشسته و بر بقیه فرمانروایان برتری یافته است.
هوش مصنوعی: مزاج اشرف به دلیل به هم خوردن و تغییر در نام و از انحرافی که از رحمت خداوند ناشی شده، دستخوش تغییر شده است.
هوش مصنوعی: جهان به روشنایی و شکوهی دست یافت، مانند زمانی که خورشید در جایگاه بلند و با ارزش خود طلوع میکند.
هوش مصنوعی: ستارهای دیگر از شانس و اقبال عالی، بر سر راهی روشن و پرفروغ جوانه زد.
هوش مصنوعی: به مانند سلیمان، قدرت و فرمانروایی او به جن، انسان، وحش و پرندگان گسترش خواهد یافت.
هوش مصنوعی: از جشن بزرگ و باشکوه یک شخصیت برجسته، تمام آسمان به حالت شگفتزدهای درآمد.
هوش مصنوعی: در هنگام سخنرانی، چهره زیبا و درخشان او همچون سکهای خندان بر فراز عرش قرار گرفت.
هوش مصنوعی: همه بلندپایگان با کمال اطاعت و تسلیم، سر به زمین نهادند و خود را در برابر دستور فرمان پذیرفتند.
هوش مصنوعی: از تاجهای زیبا و گرانبها، باغی زرین مانند باغ سلیمان در جهان به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: وقتی آسمان پر از ستاره میشود، زمین مانند سرهایی که به خاطر سجدههایشان از طلا پوشیده شدهاند، میدرخشد.
هوش مصنوعی: لبخند شیرین صبح باعث شادی و نشاط آفرینش و زیبایی جهان شده است.
هوش مصنوعی: زمین به مانند صفحهای نوشته شده، پر از خیر و نیکی شده است، چرا که از بس به هر سو فیض و احسان رسیده است.
هوش مصنوعی: نقش نگینی که مرادش بود را در زمان سلیمان جستجو میکرد.
هوش مصنوعی: دلها شاد و آرام شدهاند و دیگر از پریشانی خبری نیست، این سی پاره قرآن نیز از میان ما رفته است.
هوش مصنوعی: به طور کلی، دنیا به قدری تحت تأثیر دستورات او قرار گرفته است که هیچ کس حاضر نیست از مسیر مشخص شده خارج شود و در نتیجه، هیچ نافرمانی در این بستان وجود ندارد.
هوش مصنوعی: این دنیا و همه چیزهایش از جان و زندگی پر شدهاند. اگر خضر از آب حیات زنده شد، به خاطر این است که جان در همه جا وجود دارد.
هوش مصنوعی: از خوشی و شادی، استخوانهای افراد در زیر پوستشان به حالت شاداب و پر از زندگی مانند دانههای پسته که درون پوست خندان جا دارند، تغییر کرده است.
هوش مصنوعی: با توجه به مشکلاتی که در زندگی و دوران وجود دارد، هرگز نباید اجازه دهیم ارزشها و زیباییها از بین بروند و گسسته شوند. باید همواره سعی کنیم که اوضاع را هماهنگ و منظم نگه داریم.
هوش مصنوعی: نور اندیشه او باعث روشنایی چشمانمان شد، مانند خورشید درخشان که روز را روشن میکند.
هوش مصنوعی: جواهر و زیباییهای گرانبها، در نتیجه فیض و نعمت وجود او، از خاک صفاهان به عنوان یک مرکز علم و ادب بهدست آمده است.
هوش مصنوعی: از اوضاع خوب او و تدبیرش، به خاطر ترس از بدیها، مانند آتش که در سنگ پنهان است، خطرهایی در پس ظاهر آرام وجود دارد.
هوش مصنوعی: به خاطر احساس امنیت، چشمان پاسبانان به خواب رفته و حالا احساس آرامش بیشتری دارم.
هوش مصنوعی: تیغ کج او نشانی بر پیروزی است، مانند ماه نو که هر جا که نمایان شود، روشنایی میبخشد.
هوش مصنوعی: کارهای دنیا درست و به سرانجام میرسد، همچنانکه تیر از کمان بیرون میآید و به هدف میرسد.
هوش مصنوعی: وقتی که اراده و عزم قوی همچون اسب آماده به حرکت است، مانند نیل که در دل کوچه ها جاری میشود، سد سکندر نیز از پیش رویش کنار میرود.
هوش مصنوعی: چنان که درخت نخل نرم و انعطافپذیر میشود، وقتی که تابش خورشید آن را داغ کند، امان از تند و تیز بودن شمشیر او، که باعث فرار رومیها میشود.
هوش مصنوعی: اگر سپاه روسیاه به هند بیفتند، مانند بزی که از عطسهای میهراسد، از تیغ او فرار میکنند.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به حالتی اشاره دارد که در آن انسانها در اثر اقتدار یا فشار، دچار تفرقه و انحراف میشوند. او تصویر میکند که مانند فیلهایی که تحت تأثیر عواملی قرار گرفتهاند، به سمت ناکجا میروند و از واقعیت دور میشوند. در واقع، این بیت به نوعی از ناپایداری و تاثیرات منفی در زندگی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: از روشنی و درخشندگی تیغ کشنده او، خون در قلب بدخشان مانند لعل (سنگ قیمتی) میشود.
هوش مصنوعی: دستِ حمایت و سرپرستی در کنار اوست؛ پس دشمنان نمیتوانند از او خالی شوند و به او حمله کنند.
هوش مصنوعی: تیغ او اصل و نسبش را به صلب ذوالفقار شاهان مردان میرساند.
هوش مصنوعی: اگر کسی به کوه آهن حمله کند، نتیجهاش همچون قطره ای از جیوه خواهد بود که در حال لرزیدن است.
هوش مصنوعی: هر گروهی که به سوی موفقیت و خوشبختی حرکت کند، مانند ابری که از بادهای سرد و طوفانی پریشان میشود، دچار آشفتگی و بیثباتی خواهد شد.
هوش مصنوعی: هیچ کس مانند او در میدان سبز، یاد و نامی از شاهان دیگر ندارد.
هوش مصنوعی: اگر رخش رستم به زمین بیفتد و سینهاش بر خاک بگذارد، این نشان از عظمت و شکوه اوست.
هوش مصنوعی: تیغ او به قدری برنده است که حتی شیران شکار هم از آن میترسند و احساس خطر میکنند.
هوش مصنوعی: به مانند ابر که به سرعت حرکت میکند، اگر شخصی بتواند با توجه به دستورات و قوانین زندگی، در مسیر خود پیش برود، میتواند بر مشکلات و موانع غلبه کند و بر قلههای موفقیت دست یابد.
هوش مصنوعی: به دستور او چشمهای از سنگ مانند جوی جاری میشود و به خاطر اندیشهاش، شیر به پستان بازمیگردد.
هوش مصنوعی: با مراقبت و حفاظت از او، میتوان به راحتی از آتش عبور کرد و این کار مانند پرواز با کاغذی سبک است.
هوش مصنوعی: چنانکه انگشت اشاره بر دیگر انگشتان برتری دارد، پرچم او نشانهای است از ایمان.
هوش مصنوعی: شخصی در میان همنوعان و همسالانش برتر و ممتاز است، مانند اینکه جمله "بسم الله" در میان آیات قرآن اهمیت ویژهای دارد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که اگر فردی از عشق و محبت به دیگران سخن بگوید و در گشادهرویی از خود نشان دهد، میتواند نماد یک مکان مقدس و ارزشمند باشد، حتی در دورافتادهترین نقاط. به عبارت دیگر، فضیلت و صفای درونی انسان میتواند باعث گردد که او مانند یک کعبه، به عنوان نقطهای پرجاذبه و محترم در دل بیابانها شناخته شود.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، کسی که به واسطه پوشاندن عیوب دیگران و پنهان کردن ناپسندهای آنها، از عریانی و رسوایی در امان باشد، سزاوار احترام و محبت است.
هوش مصنوعی: اگر صدای خشم او از کوه برنگردد، مانند سیلاب بهاری طوفانی خواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر خاکی ارزشمند شود، مانند گوهری به دامن خود، باعث سبکی و راحتی دست کسی که گوهر افشانی میکند، میشود. در واقع، اگر چیزی ارزشمند باشد، بار آن بر دوش ما سبکتر میشود.
هوش مصنوعی: دریا دستش را بر زمین گذاشته و در برابر ابرهای بخشندگیاش، رنگ و زیبایی مانند مرجان به وجود آورده است.
هوش مصنوعی: اگر دریا به کسی چیزی بدهد، او از شرم و خجالت به گوهرفشانی خواهد پرداخت.
هوش مصنوعی: جغد به خاطر گنجی که در دل دارد، از دید پنهان میشود و به خاطر عدل و انصاف او، زمینها به شدت آباد و در عین حال ویران میشوند.
هوش مصنوعی: از ابتدای حکومت، شاهان به این درگاه همیشه به درخواست و دعا روی آوردند.
هوش مصنوعی: با ارادهای قوی برای بهرهمندی از روشنایی و قدرت حکومتی، به این کاخ آمده است.
هوش مصنوعی: همایون با روشن کردن آتش در اجاق نیاکانش، روشنی و شکوه زندگی خود را افزایش داد.
هوش مصنوعی: در این درگاه درخواست کمک کرد، هنگامی که از توان جنگ با اهل توران ناتوان شده بود.
هوش مصنوعی: به جز پادشاه ایران، هیچ پادشاه دیگری نیست که بتواند تاج شایستگی را به شهریاران عطا کند.
هوش مصنوعی: هر کسی که از در محراب روی برگرداند، در نهایت به دعا و درخواستهایش پاسخ داده نخواهد شد.
هوش مصنوعی: در این روز خوش، همه جای زمین پر از شادی و لبخند شده است.
هوش مصنوعی: روز و شب، به اندازه عدالت، در خوشی و دلگرمی دنیا برابر شدند.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و جوانی این شاه خوش اشرف، دوران جوانی به تازگی آغاز شده است.
هوش مصنوعی: شادی و نشاط این زمان باعث میشود تا حس و حال بهاری دوباره در وجود انسان زنده شود و خون این فصل تازه در رگها جاری گردد.
هوش مصنوعی: خداوند در میانه آسمان، رحمت و لطف خود را بر خلق باز کرده است و این رحمت مانند بارانی از گوهر میبارد.
هوش مصنوعی: از آسمان باران زیادی نازل شد که حاکی از رحمت خداوند است و بر خاک و زمین ارزش و عظمت میبخشد.
هوش مصنوعی: زمین با سبزهای سرسبز پوشیده شده و همچون تختی زیبا و گرانبهاست، در حالی که لالهها بر کوهها جلوهگری میکنند و کوهها به مانند معادن بدخشان درخشندگی دارند.
هوش مصنوعی: با آب گوهر، رنجها و غمهای سنگین دلها را از میان بردیم و دلها را پاک و شاداب کردیم.
هوش مصنوعی: از بستر گلهای رنگارنگ، تخممرغی در زیر پر طاووس نهفته است.
هوش مصنوعی: در این فصل بهار، زبان شیرین و پرنقیض جایگزین سبزه و گلهای باغ و بستان میشود. یعنی زیبایی و شیرینی کلام در این زمان به قدری زیباست که فضای سبز و گلها را تحتالشعاع قرار میدهد.
هوش مصنوعی: تبریک میگویم که در این فصل، آواز و سرود پرندگان خوشآوا، باغ را زینت بخشد.
هوش مصنوعی: خداوندا، تا زمانی که پرگار به دور مرکز زمین بچرخد، در آسمانها نیز بگشایید.
هوش مصنوعی: آسمانها طبق خواسته او میچرخند، مثل اینکه انگشتری به فرمان سلیمان در دستش باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چه چیزست آن رونده تیرک خرد؟
چه چیزست آن پلالک تیغ بران؟
یکی اندر دهان حق زبانست
یکی اندر دهان مرگ دندان
ملک آن یادگار آل دارا
ملک آن قطب دور آل سامان
اگر بیند بگاه کینش ابلیس
ز بیم تیغ او بپذیرد ایمان
بپای لشکرش ناهید و هرمز
[...]
بدان گردیست آن سیمین زنخدان
بدان خمیدگی زلفین جانان
یکی گوئی که از کافور گوییست
یک گوئی که هست از مشگ چوگان
چه چیزست آن خط مشکین و آن لب
[...]
ز من معزول شد سلطان شیطان
ندارم نیز شیطان را به سلطان
سرم زیرش ندارم، مر مرا چه
اگر بر برد شیطان سر به سرطان؟
همی دانم که گر فربه شود سگ
[...]
زمان از وی پدید آمد به فرمان
به نزد برترین جوهر ز گیهان
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.