بخش ۸ - اشرف سمرقندی
اسم شریفش سید معین الدین. چون سید حسن غزنوی اشرف تخلص مینمود، سید به اشرف ثانی مشهور است. لیکن خود در اشعار اشرفی تخلص میفرموده. فاضلی فایق و حکیمی صادق است. وقتی در هرات دل به دلبری از اکابر آن شهر داد و معشوق نیز به وی اخلاص داشت. روزی با جمعی از دوستان به سیر بوستان رفتند.
از آنجا که از کوزه همان برون تراود که دروست. جناب سید به شرح حالات محبت متکلم بود و میفرمود که رابطهٔ جسمانی به سبب مناسبت روحانی است. لاجرم هر کس را در عالم ارواح با کسی مناسبت بوده، در عالم اجسام نیز دلش به الفت وی آسوده. در این حال بر شاخ سروی نالهٔ عاشقانهٔ قمری بلند و از تأثیر الحانش دل مستمعین، نژند گردید. معشوق سید گفت که اگر این مرغ عاشق سرو است اکنون که با اوست نالهاش از چیست و اگر نه عاشق سرو است معشوقش کیست و اگر از عشق بی نشانیست چرا نغمهاش زخمهٔ ترک جان است. سید گفت: فریادش از یادِ زمان دوری و نالهاش از شکایت ایّامِ مهجوری است. جوان خندید و کمان گروهه طلبید. به مهرهٔ گلی آن مرغ بی گناه را از جان و جانان مهجور ساخت و به پای آن سروِ سرکش انداخت. سید را دل سوخت و گفت هر که به خون مرغی بی گناه دلیری نماید اعتماد به وفاداری او نشاید. از وی برید و بیرون رفت. گویند در همان اوقات جوان به سفری رفت. قاطعان طریق دست ستم گشاده به زخم تیری به عالم بقاش فرستادند. سید در سنهٔ ۵۹۵ در سمرقند وفات یافت و به جنت شتافت. این دو رباعی از اوست:
ای آنکه نداری به جهان هیچ نیاز
اندر گذر از عالم تحقیق و مجاز
خوش باش که این نفس عزیز است عزیز
می نوش که این قصه دراز است دراز
٭٭٭
دلبستهٔ روزگار پر زرق شدن
یا شیفتهٔ بقایِ چون برق شدن
چون مردم اندک آشنا در گرداب
دستی زدنست و عاقبت غرق شدن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: سید معین الدین، معروف به اشرف ثانی و شاعر شناخته شده، در هرات دلبسته معشوق خود شد. روزی به همراه دوستانش به بوستان رفت و درباره رابطه عشق و مناسبتهای روحانی صحبت کرد. در این حال، صدای ناله قمری دل حاضران را غمگین کرد. معشوقش پرسید که چرا این مرغ ناله میکند و سید پاسخ داد که نالهاش ناشی از دوری از معشوقش است. جوانی، به شوخی، مجروح ساختن قمر را انجام داد که سید به او اعتراض کرد و گفت نباید به دلباختگان بیگناه آسیب رساند.
جوان به سفر رفت و در نهایت کشته شد. سید معین الدین در سال ۵۹۵ هجری در سمرقند فوت کرد و اشعاری زیبا از خود به یادگار گذاشت که نشاندهنده عمق اندیشه و احساسات او نسبت به عشق و زندگی است.
هوش مصنوعی: نام او سید معین الدین است. او به خاطر تخلص سید حسن غزنوی، به اشرف ثانی معروف شده است، اما خود در اشعارش تخلص اشرفی را به کار میبرد. او فردی بسیار دانشمند و حکیم است. زمانی که در هرات عاشق یکی از بزرگان آنجا شد و معشوق او نیز به او وفادار بود، روزی با تعدادی از دوستانش به گردش در بوستان رفتند.
هوش مصنوعی: این متن دربارهٔ بحثی عمیق در مورد عشق و روابط عاطفی است. شخصیت سید به بیان احساسات و حالات عاشقانه میپردازد و بر این باور است که ارتباط روحی بین افراد موجب نزدیکی آنها در دنیای مادی نیز میشود. در این میان، صدای ناله یک قمری عاشق که بر شاخ سروی نشسته است، توجهها را جلب میکند و موجب ایجاد سؤالاتی در مورد عشق و اشتیاق میشود. جوانی با شنیدن این نالهها، با قوس و کمان خود به تعرض به این مرغ بیگناه میپردازد که دل سید را میشکند. سید بر ظلمی که بر این مرغ روا داشته شده انتقاد میکند و میگوید اعتماد به وفاداری کسی که به راحتی جان موجودی بیگناه را میگیرد، قابل اتکا نیست. در ادامه، جوانی به سفر میرود و در نهایت، سید در سمرقند از دنیا میرود. همچنین دو رباعی از او ذکر شده که نشاندهندهٔ عمق افکار و احساسات اوست.
هوش مصنوعی: ای کسی که در جهان به هیچ چیزی احتیاج نداری، از دنیای واقعی و مجازی عبور کن.
هوش مصنوعی: زندگی را با خوشحالی سپری کن، چرا که هر لحظه از آن بسیار ارزشمند است. از لذتها بهره ببر، زیرا داستان زندگی پر از پیچیدگیها و چالشهاست.
هوش مصنوعی: به دنیای پر از تزیین و زیبایی دل بستهای یا به دنبال زندگیای هستی که همچون برق زودگذر باشد.
هوش مصنوعی: وقتی که تعداد کمی از مردم با یک موضوع آشنا هستند، فقط با یک تلاش کوچک ممکن است در خطر بیفتند و در نهایت به موفقیت نرسند یا دچار مشکل شوند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.