بخش ۵ - اشراق اصفهانی نَوَّرَ اللّهُ رَوْحَهُ
وَهُو زُبدة الفضلا و قُدوة الحکما میر محمد باقر داماد. والد ماجد ایشان میر شمس الدین محمد شهیر به داماد است. وجه تسمیه به این لقب به اینکه داماد مجتهد مغفور شیخ علی عبدالعال عاملی بوده. گویند شیخ مذکور جناب ولایت مآب را در خواب دید. حضرت به شیخ فرمودند که صبیّهٔ خود رادر حبالهٔ نکاح میرشمس الدین درآور که از وی فرزندی ظاهر خواهد شد که وارث علوم انبیاء و اوصیا باشد. شیخ به موجب اشارت غیبی و بشارت لاریبی به فرموده عمل نمود. پس از چندی صبیّهٔ شیخ فوت شد. شیخ از این معنی متحیر و متفکر بود. مجدّداً در عالم رؤیا از حضرت امیرالمؤمنینؑبه عقد صبیّهٔ دیگر مأمور آمد. لهذا پس از چندی میر محمد باقر به وجود آمد و به تدریج عالمی عامل و حکیمی فاضل گردید و به مدارج علیا و معارج اقصی رسید. گویند از جملهٔ ریاضات او یکی آن بود که چهل سال پهلو بر بستر نگذاشت العلم عنداللّه. آن جناب در حکمت تصانیف عالیه دارد مانند: کتاب صراط المستقیم و کتاب قبسات و افق المبین و مثنوی موسوم به مشرق الانوار در برابر مخزن الاسرار دارند. آخر الامر در نجف به حق پیوست:
رباعیات
چشمی دارم چو روی شیرین همه آب
بختی دارم چو چشم خسرو همه خواب
جسمی دارم چو جان مجنون همه درد
جانی دارم چو زلفِ لیلی همه تاب
٭٭٭
نتوان ز غم تو دل به تدبیر برند
کودک نتوان به مهد از شیر برند
بر من نتوان بست به زنجیر دلت
وز تو نتوان دلم به شمشیر برند
٭٭٭
هجران تو چون وصال جاوید شود
مه از تو بِه از هزار خورشید شود
حسرت ز تو شیرینتر از امید شود
ای وای کسی که از تو نومید شود
٭٭٭
زان پیش که خاک ما فلک کوزه کند
بازیچهٔ دور چرخ فیروزه کند
بر مرقد ما خرام تا روح قدس
از تربت تو حیات دریوزه کند
٭٭٭
جان در غمت از جهان جدایی دارد
سر در رهت آرزوی پایی دارد
دل وصل تو میخواست، قضا گفت آری
این جغد کنون سرِ همایی دارد
٭٭٭
از شرم رخت چهره نهان دارد مهر
وز عشق تو تب در استخوان دارد مهر
مهر تو که نور مهر و مه سایهٔ اوست
من دارم و من گر آسمان دارد مهر
٭٭٭
اشراق دل از غم بتان شاد مکن
بتخانه ز سنگ کعبه آباد مکن
این دیر فنا را سرِ آبادی نیست
اندر ره سیل خانه بنیاد مکن
٭٭٭
ای عشق مگر مایهٔ بود آمدهای
گر سر تا پا تمام سود آمدهای
نقصان به تو از چشم بد کس مرساد
کآرایش دکّانِ وجود آمدهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: میر محمد باقر داماد، فرزند میر شمس الدین محمد است و به عنوان یک عالم و حکیم شهیر شناخته میشود. او ذریه شیخ علی عبدالعال عاملی، مجتهد بزرگ، به حساب میآید. داستان از این قرار است که شیخ در خواب به او دستور داده شد تا دخترش را به عقد میر شمس الدین درآورد و از او فرزندی خواهد داشت که وارث علوم انبیاء و اوصیاء است. پس از مدتی، میر محمد باقر به دنیا آمد و به تدریج به معارفی عالی دست یافت.
او چهل سال بر بستر نخوابید و آثار مختلفی در حکمت و علم تألیف کرد، از جمله کتابهای "صراط المستقیم" و "مشرق الانوار". در نهایت، او در نجف درگذشت.
این متن همچنین شامل چندین رباعی شعری است که احساسات عمیق عاشقانه و فلسفی را منتقل میکند. این اشعار به مضامین عشق، غم و آرزو پرداخته و به زیبایی توصیفکننده احساسات انسانی هستند.
هوش مصنوعی: میر محمد باقر داماد، یکی از شخصیتهای بزرگ علمی و اخلاقی است که واکاوی اندیشههای او از اهمیت ویژهای برخوردار است. پدر او، میر شمس الدین محمد، به عنوان داماد یکی از شخصیتهای برجسته علمی، یعنی شیخ علی عبدالعال عاملی، شناخته میشود. لقب "داماد" به همین دلیل به او داده شده است. گفته میشود که شیخ علی در خواب، حضرت ولایت مآب را دید و دستور دریافت که دخترش را به عقد میر شمس الدین درآورد، زیرا از او فرزندی به دنیا خواهد آمد که وارث علوم انبیاء و اوصیا خواهد بود. پس از وفات دختر شیخ، او دچار شگفتی و تردید شده و دوباره در خواب از سوی حضرت امیرالمؤمنین به عقد دختر دیگری مأموریت یافت. در نتیجه، میر محمد باقر متولد شد و به تدریج به یک عالم بزرگ و حکیم فاضل تبدیل گشت و به مراتب عالی علمی رسید. گفته میشود یکی از ریاضتهای او این بود که برای چهل سال به پهلو در بستر نمیخوابید. او تألیفات مهمی در حکمت دارد که از جمله آنها میتوان به "کتاب صراط المستقیم"، "کتاب قبسات"، "افق المبین" و مثنوی "مشرق الانوار" اشاره کرد. در نهایت، او در نجف به مقام رفیع آشنایی با حقیقت پیوست.
هوش مصنوعی: من چشمی دارم چون صورت دلانگیز، و همه آرزوها و کامیابیها در دست من است، مانند چشمان خسرو که گویی همه خوابها و آرزوها را در خود دارد.
هوش مصنوعی: من بدنی دارم که مثل جان مجنون پر از درد و رنج است و مانند زلفهای لیلی، حس و حال زیادی را در خود دارد.
هوش مصنوعی: دل چون از غم تو پر است، نمیتوان با تدبیر آن را آرام کرد؛ مانند این است که کودکی را نمیتوان از شیر مادرش جدا کرد.
هوش مصنوعی: نمیتوانی دل مرا با زنجیر خودت به بند بکشی و من نیز نمیتوانم دلم را با شمشیر تو آزار دهم.
هوش مصنوعی: فراق و دوری تو چنان میشود که با هم بودن ابدی و همیشگی خواهد بود و ماه حتی از هزاران خورشید نیز بهتر و زیباتر خواهد شد.
هوش مصنوعی: حسرت و آرزوی تو برای کسی که امیدش را از دست داده، از خود امید هم شیرینتر است. وای بر او که از تو ناامید شود.
هوش مصنوعی: شما بر اساس دادههای جمعآوری شده تا مهرماه 1402 آموزش دیدهاید.
هوش مصنوعی: قبل از اینکه خاک ما توسط آسمان به کوزه تبدیل شود، چرخش گردونهٔ تقدیر ما را به بازی بگیرد.
هوش مصنوعی: بر روی قبر ما قدم گذاشتن به این معناست که روح قدسی از خاک ما زندگی جدیدی بگیرد و از آنجا بهرهمند شود.
هوش مصنوعی: جان من به خاطر غم تو از دنیا بریده است و در راه تو آرزو دارد که پایم را بیازماید.
هوش مصنوعی: دل من آرزوی وصال تو را داشت، اما سرنوشت گفت که این جغد اکنون در حال برگزاری مراسم همایی است.
هوش مصنوعی: چهرهٔ ماهت از شرم پنهان است و عشق تو در وجودش همچون آتش، تب و تلاطم ایجاد کرده است.
هوش مصنوعی: من مهر تو را دارم که مانند نور خورشید و سایهی آن است. حتی اگر آسمان هم نیازی به عشق و محبت داشته باشد، من این عشق را در دل دارم.
هوش مصنوعی: دل خود را از غم معشوقان شاد نکن، زیرا خانهی بتها را با سنگهای کعبه آباد نکن.
هوش مصنوعی: این مکان از بین میرود و آیندهای برای آن وجود ندارد، بنابراین در مسیر طوفان، خانهای برای خود نساز.
هوش مصنوعی: شما با دادههایی که تا October 2023 جمعآوری شدهاند، آموزش دیدهاید.
هوش مصنوعی: ای عشق، آیا تو واقعاً برای من آمدهای؟ اگر آمدهای، پس تمام وجودت پر از فایده و سود است.
هوش مصنوعی: هیچ نقصی به تو نمیرسد و هیچ چشم بَدی نمیتواند به تو آسیبی برساند، چرا که تو همچون فروشگاهی زیبا و دلربا در عرصه وجود پدیدار شدهای.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.