گنجور

 
رضاقلی خان هدایت

وهُوَ امام الدّین ابوالقاسم. گویند عارفی فاضل بوده. شرح صغیرو شرح کبیر ازتصنیفات اوست. وفاتش در سنهٔ ۶۳۳ در قزوین واقع گردید. صاحب گزیده او را قزوینی داند و پدرش ابوسعید رافعی را از طایفهٔ اعراب خواند. باری از اوست. این ابیات از او نوشته شد:

رباعی

در جامهٔ صوف بسته زنار، چه سود

در صومعه رفته دل به بازار، چه سود

زآزار کسان راحت خود می‌طلبی

یک راحت و صد هزار آزار چه سود

٭٭٭

رخت دلم هرچه بود، عشق به غارت ببرد

صبرنه‌راهی‌است خوار، عشق نه راهی است خرد

هرکه به میدان عشق گام نهد کام یافت

هرکه در ایوان صبر، پای نهد دست برد

بارِ جفاهای دوست کوه نداند کشید

حلقهٔ زلفین یار باد نیارد شمرد

وصل شد و هجر ماند، آه که در باغ عمر

خار به پیری رسید گل به جوانی بمرد