گنجور

 
رضاقلی خان هدایت

وهُوَ شیخ نظام الدین محمدبن احمدبن علی. آن جناب را شاه نظام اولیا نیز گویند. مرید شیخ فرید الدین شکر گنج است. شیخ نجم الدین حسن دهلوی و شیخ نصیرالدین مشهور به چراغ دهلی و امیرخسرو دهلوی از مریدان در خدمت جناب شاه نظام اخلاص و ارادت تمام داشته‌اند. در نفحات آمده که شخصی قباله]ای[مفقود نموده، به خدمت شاه نظام آمد عجز و زاری کرد. شاه وجهی به او داد. گفت این وجه را ببر و شیرینی بخر و به فقیران ده و از باطن شیخ ما همت بخواه. آن شخص چنین کرده، بعد از صرف حلوا چون نیک درنگریست همان کاغذ مفقود کاغذی بود که حلوا در آن پیچیده بود. عمر آن جناب هفتاد و پنج سال در سنهٔ ۷۲۵ فوت شد. مضجعش مقبرهٔ شکرگنج است. از اشعار آن جناب است:

از تو نتواند بریدن کس به آسانی مرا

گر نمی‌داند کسم آخر تو می دانی مرا

رو نگردانم ز جورت تا سرم بر تن بود

گر به سرگرد جهان چون گوی گردانی مرا

گر برنجانی نرنجم زانکه، رنجت راحت است

جانی و آرام جان هر چند رنجانی مرا

این رباعی را به جهت امیرخسرو دهلوی مرید خود فرموده:

از ملک سخنوری شهی خسرو راست

خسرو که به شاعری نظیرش کم خاست

این خسروِ ماست ناصرِ خسرو نیست

زیرا که خدای ناصرِ خسرو ماست