سیرم از زندگانی
در بهار جوانی
زان که بی او ندارم
طاقت زندگانی
ای که منعم نمایی، از پریشانی دل
میکنی از ملامت، خنده بر زاری دل
تا که عاشق نگردی
حال عاشق ندانی
شب نمیشود کز غمش خون نگریم
دورم از دل آرام خود چون نگریم
سوزم از غم عشق موی سیاهی
از سیاهی بخت وارون نگریم
کرده گردون، دور از آن ماه
حاصلم اشک، قسمتم آه
چون ز گردش دور گردون ننالم
چون ز گردش دور گردون ننالم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و نگرانیهای ناشی از فراق و درد دل است. شاعر در دوره جوانی، بدون محبوب خود تحمل زندگی را ندارد و از او درخواست میکند که او را از پریشانی و غم رهایی بخشد. اشعار نشاندهندهی ناکامی و غم ناشی از عشق و دوری از دل آرام است. شاعر به دوری از محبوب و تأثیرات منفی آن بر زندگی خود اشاره میکند و از گردش چرخهای روزگار شکایت میکند. در نهایت، او از منبع درد و رنجش ابراز میکند که تنها توانایی اشک ریختن دارد و در غم عشق میسوزد.
هوش مصنوعی: من از زندگی در دوران جوانی لذت میبرم و خوشحالم.
هوش مصنوعی: به خاطر او نمیتوانم در زندگی دوام بیاورم.
هوش مصنوعی: ای کسی که مایه آرامش و آسایش دیگران هستی، با حضور خود از دلتنگیها کاسته و دردهای دل را فراموش میکنی، تو با لبخند بر غمها و زاریها غلبه میکنی.
هوش مصنوعی: تا زمانی که عاشق نشوی، حال و احوال عاشق را درک نخواهی کرد.
هوش مصنوعی: شب بدون غم او برایم نمیگذرد، چون دلم آرامی ندارد و وقتی به او فکر میکنم، اشکهایم جاری میشود.
هوش مصنوعی: از عشق رنج میکشم و غمگینم، موی سیاه من هم مانند بخت بد و سیاه من، نشانهای از ناامیدی است.
هوش مصنوعی: آسمان، دور از آن محبوبی که میخواهم، باعث شده که من فقط اشک بریزم و نصیبم تنها آه باشد.
هوش مصنوعی: من از چرخش ناگزیر روزگار شکایت نمیکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.