منع خویش از گریه و زاری نمیآید ز من
طفل اشکم خویشتنداری نمیآید ز من
با گل و خار جهان یکرنگم از روشندلی
صبح سیمینم سیهکاری نمیآید ز من
آتشی بویی ز دلجویی نمیآید ز تو
چشمهام کاری به جز زاری نمیآید ز من
ای دل رنجور از من چشم همدردی مدار
خسته دردم پرستاری نمیآید ز من
امشب از من نکته موزون چه میجویی رهی
شمع خاموشم گهرباری نمیآید ز من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر است که از ناتوانی خود در گریه و زاری سخن میگوید. او احساس میکند که حتی در مواجهه با درد و رنج، نمیتواند به طور کامل خود را ابراز کند. شاعر به همدردی و توجه دیگران نیاز دارد، اما از آنها میخواهد که انتظارات زیادی از او نداشته باشند، زیرا او توانایی پرستاری از خود یا دیگران را ندارد. در نهایت، شاعر به تاریکی و خاموشی خود اشاره میکند و میگوید در این وضعیت نمیتواند چیزی از خود ارائه دهد.
هوش مصنوعی: من نمیتوانم از گریه و زاری خودم جلوگیری کنم، حتی اگر بخواهم. نمیتوانم خودم را کنترل کنم و اشکهایم را در درونم نگهدارم.
هوش مصنوعی: من با گل و خار، به یک شکل زندگی میکنم و با آگاهی و روشنی صبحی که مانند نقره است، هیچ نوع بدی از من سر نمیزند.
هوش مصنوعی: از دلجویی و محبت تو بویی به مشام نمیرسد و من نیز جز اندوه و زاری کاری از دستم برنمیآید.
هوش مصنوعی: ای دل رنجور، از من انتظاری نداشته باش. خستهام و نمیتوانم به تو پرستاری کنم.
هوش مصنوعی: در این شب از من نکتههای زیبا و موزون را نطلب، زیرا مانند شمعی که خاموش شدهام، چیزی در درونم وجود ندارد که بخواهد جلوهگری کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
عاشقم جز عاشقی کاری نمیآید ز من
هست تقوی کار دشواری نمیآید ز من
با تو ای دل کار و بار عشق را بگذاشتم
کار دشواری چنین باری نمیآید ز من
من نمیگویم که ذوقی نیست در قید جنون
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.