واخْ که دِلْرِهْ کارها کرده یارِ پَیْغُومْ!
آهْ که تو ندایی بندهیِ دِلِ کُومْ!
آخْ که نَخِتِمهْ دوستِ کشْ یکی شُومْ!
واخْ که گِذِر باز دَرْ بُورْدِهْای مه دُومْ!
شه دِلْرِهْ کُوترْ کِرْدْمِهْ رسیمه ته دُومْ
تا دونه بَچینّه، دَکِفِهْ تنه دُومْ
صّیٰادِ کُهِنْ نیشته به ته تیسا دُومْ
هیچکِسْ نِنِهْ که دُوم نَکِفِهْ اَوّلْ گُومْ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
وای که پیام تو به دلم کارگر شد! / آه که کام دل بنده را ندادی!
آوخ که شبی در آغوش یار نیارمیدم! / وای که باز گذار باز، از دامم رها شد!
شکارگر کهنهکار، به دام خالی تو افتاده (نشسته) است / کسی نمیآید که در همان گام نخستین گرفتار دام تو نشود
جاذبهی دام عشق تو آنقدر نیرومند است که حتی صیاد کهنهکار هم، در همان وهلهی نخست گرفتار آن میشود. یعنی کسی نمیتواند در برخورد نخست اسیر دام بلای عشق تو نشود.
هوش مصنوعی: این بیت احساس عمیق عاشقانه را به تصویر میکشد. گوینده از درد و رنجی که به خاطر عشق دارد صحبت میکند و به یار اشاره میکند که به او آسیب رسانده است. او در دل خود دردی را حس میکند و به نوعی به محبوبش ناله میزند که نمیداند چه بلایی بر سر دل او آورده است. این عواطف نشاندهندهی وابستگی و دلتنگی شدید گوینده به محبوبش است.
هوش مصنوعی: ای کاش بتوانم همانند دوست شوم! و ای وای که دوباره وارد دنیای تو شوم!
هوش مصنوعی: به باغ رفتم و درخت میوه را دیدم که میوههایش رسیده و آماده چیدن بودند. احساس کردم که باید نیمی از میوهها را بچینم و بخورم.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که هیچ کس در دام های کهنه و تکراری نباید افتد، زیرا اگر همیشه به همان روال پیش برود، نمیتواند به چیزهای جدید و مبتکرانه دست یابد. باید از الگوهای قدیمی فاصله گرفت و به دنبال نوآوری و تغییر بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.