گنجور

 
اوحدی

عنایت‌ها توقع دارم از تو

که هم آشفته و هم زارم از تو

عزیزی پیش من چون جان اگر چه

به چشم خلق گیتی خوارم از تو

ز کار من مشو غافل، که عمریست

که من سرگشته و بی‌کارم از تو

نخواهم گشتن از عشق تو بیزار

بهل، تا میرسد آزارم از تو

طبیب من تویی، مشکل توانم

که درد خویش پنهان دارم از تو

مرا گر باز پرسی جای آنست

که مدتهاست تا بیمارم از تو

اگر در دامن افتد خونم از چشم

و گر در دیده آید خارم از تو

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
نظامی

بسی کوشم که دل بردارم از تو

که بس رونق ندارد کارم از تو

عطار

چوبی تو زندگانی دارم از تو

چرا خون جگر میبارم از تو

جهان ملک خاتون

ندارم دل که دل بردارم از تو

اگرچه هست بس آزارم از تو

گل وصلت به دست دیگرانست

نصیب آخر چرا شد خارم از تو

عزیز بس کسی بودم نگارا

[...]

فایز

دلا تا چند در آزارم از تو

گهی نالان، گهی بیمارم از تو

تو فایز در جهان بدنام کردی

برو ای دل که من بیزارم از تو

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فایز
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه